اسماعیل بابایی، کارتونیست و کاریکاتوریست، متولد 1352 رشت و فارغ التحصیل رشته گرافیک است و از سال 1375 وارد دنیای کاریکاتور شده است. غیر از کاریکاتور در طراحی داخلی و گرافیک هم فعالیت دارد و تاکنون درجشنواره ها و مسابقه های متعددی شرکت کرده و جوایز زیاد و معتبری هم به دست آورده است که از جمله این جوایز می توان به: دریافت تندیس ازدوسالانه پنجم تهران 2001، لوح تقدیر از گل آقا با موضوع بمب اتم، جایزه ویژه جشنواره سینوپ ترکیه با موضوع جوانی، صلح و ورزش 2012، جایزه ویژه داشتن حق تحصیل کارتوناله اولنس بلژیک 2014، منتخب 12 اثر برگزیده مدپلن برزیل با موضوع حسود 2015 ، جایزه ویژه از دهمین جشنواره محیط زیست چین 2015، دیپلم افتخار جشنواره بین المللی بخارست رومانی با موضوع عشق 2016، جایزه ویژه جشنواره بین المللی ایتالیا کانوا ریده با موضوع خوش شانسی 2016، جایزه اول دهمین دوره طنز گرافیکی حلزون اسپانیا 2017، جایزه ویژه دومین جشنواره بین المللی حقوق بشرآمریکایی 1396، جایزه دوم از بیست ودومین جشنواره بین المللی تانگو در بخش آثار دیجیتالی آرژانتین 2017 اشاره کرد. با اسماعیل بابایی به بهانه کسب اطلاع از فعالیت های اخیر ودیدگاههایش در عرصه کارتون و کاریکاتور گفتگویی اختصاصی انجام داده ایم که می خوانید :
در ابتدا از فعالیت ها و دغدغه های کاری این روزهای تان بگوئید؟
شاید تا دغدغه نباشد طرحی زده نمی شود یا باید گفت تا مشکلات نباشد خوشبختی اهمیت پیدا نمی کند.بالأخره هرانسانی که در جامعه ای زندگی می کند، بسته به شرایط جامعه و فراتر از آن جهان، در خصوص برنامه ها و قوانین و سیاست هایی که درآن جامعه اجرا می شود احساس مسئولیت می کند و دغدغه دارد.و هرکسی به نسبت حساسیت،آگاهی و نوع نگاهش به مشکلات یا معضلات واکنش نشان می دهد. وقتی کاریکاتور کار می کنی، قضیه کمی متفاوت می شود چرا که باید به صورتی طنز یا با شیطنتی خاص حرف دل ات را بزنی و رسالتی که به دوش داری را انجام دهی و تعریف درستی که از آن موضوع مورد چالش دارید را بیان کنید تا آن اشتباه و یا مشکل را به شکلی در معرض دید دیگران بگذاری و اگر از قضیه مورد نظر مطلع نیستند، با دیدن کاریکاتور آن موضوع با جنبه دیگری ازآن آشنا می شوند و کاریکاتور خیلی راحت این مشکل را کالبد شکافی می کند.به عنوان مثال در جامعه ما دغدغه هایی مثل بی کاری،اختلاس،هوای آلوده، بی آبی و خیلی از مشکلاتی که مثل روز روشن است و همه از آنها باخبریم باید در قالب طرحی به مخاطب تلنگر بزند تا چاره ای برای مشکلاتی که وجود دارد باشد. حال من از شما می پرسم با این همه مشکلات می توان از گل و بلبل کشید؟
آخرین جایزه ای که گرفتید چه بود و با چه موضوعی ؟
جایزه دوم صربستان 2020 با موضوع نیروگاههای آبی کوچک
به نظر می آید که کارتون ها و دیگر آثارتان را بیشتر در جشنوارها عرضه می کنید تا نشریات. این حضور جدی جشنواره ای چه طور اتفاق می افتد؟ یعنی کارها را برحسب تناسب موضوعی ارسال می کنید یا اینکه پی گیرانه موضوعات شان جشنواره ها را دنبال می کنید؟ به عنوان مثال به نظر می آید کارتونی که برنده جایزه دوم نیروگاههای برق آبی صربستان 2020 شده را به طور مشخص با هدف ارائه دراین جشنواره خلق کرده اید؟
من از سال 2003 به بعد به مدت 5 سال کاریکاتور نکشیدم و دوباره برگشتم به دنیای کاریکاتور. در کل کشیدن کاریکاتور، یک دغدغه درونی نسبت به محیط و پیرامون و جامعه است که باعث می شود دست به قلم ببرم .همین که وقت آزادی داشته باشم، اتود می زنم و اتودهای خوب را در یک پوشه ذخیره می کنم. گاهی جشنواره ها به موضوعی می پردازند که من در خصوص آن موضوع کاری آماده در آرشیو دارم که فقط باید آن را اجرا کنم. البته گاهی اوقات هم برای جشنواره به طور مستقیم کار می کنم. به عنوان مثال و درپاسخ به پرسش شما ، کاریکاتور نیروگاههای آبی کوچک سوژه خیلی جالبی بود و همین که ایده به ذهنم خطور کرد، دیگر اتودی نزدم بلکه همان را اجرا کردم و جالب اینجاست که انتظارجایزه هم داشتم. وقتی اولین کاریکاتور را برای جشنواره فرستادم،دوباره همان ایده را کامل کردم و به جشنواره ایمیل زدم که این کامل تر است و اولی را حذف کنید و آنها هم قبول کردند.
اغلب کارهای تان در بردارنده انتقادی اجتماعی توأم با به چالش کشیدن طنازانه و نیشخندانه به معضلات است. در باره این نوع نگاه تان هم کمی بگوئید.
هنرمند به یک زلزله نگار می ماند و نمی تواند لرزه ها را ببیند و بی تفاوت باشد. چطور می شود که این همه مشکلات و معضلات را دید اما درباره گل و بلبل طرح زد؟ نوع نگاه خودم نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کنم را نشان می دهم چون مردم برایم مهم اند و در این اجتماع کنار هم زندگی می کنیم. پس باید برای بهترشدن جامعه مان به هم کمک کنیم.چه طور ممکن است که درحال خرید میوه باشید و یک انسان ببینید که تا کمر در سطل زباله دنبال میوه پلاسیده است اما روی شما تاثیر نگذارد. خاستگاه این دغدغه را خود جامعه در من ایجاد می کند.یعنی خود جامعه این انرژی منفی را به سمت من ارسال می کند و من مقصر نیستم که مشکلات را با ذره بین می ببینم.در اصل خود مجموعه شرایط، این فشار روانی را به ما انتقال می دهد و من هم با هنر کاریکاتور واکنش نشان می دهم که کسی با موسیقی و یکی دیگر با نقاشی. من آینه جامعه ای هستم که درآن زندگی می کنیم.
به نظرشما، هنر کارتون و کاریکاتور چه قدر می تواند تصحیح کننده و از بین برنده معضلات و به چالش کشیدن منشأ شکل گیری آنها باشد؟
بی شک از گذشته تا امروز کاریکاتور نقش مهمی در زندگی و رویدادهای اجتماعی مردم داشته است.اولین کاریکاتورهایی که در آنها مسائل سیاسی و اجتماعی مطرح شد، درحفاری های شهر پمپی به دست آمده که تقریبا 1900 سال پیش در زیر گدازه های آتشفشانی پنهان بود.این کاریکاتورها روی ستون های سنگی کنده شده بود که این خود نشان از اهمیت بالای کاریکاتور دارد.بالأخره در هردوره زمانی از تاریخچه انسان ، کاریکاتور به مسائل مهمی که آن جامعه را تحت الشعاع قرار داده است می پرداخت.
آیا به خاطراین کارهای تان تاکنون با چالشی مواجه شده اید و یا دست گذاشتن شما روی معضلی با هنر کارتون، نتیجه بخش بوده است؟ مثلا جایی از کارتون شما تاثیری گرفته باشند واصلاحی در کار کرده باشند یا اقدام به حل مشکلی که شما روی آن دست گذاشته اید کرده باشند یا برعکس با شما دچار چالش شده باشند؟
حیر ، نه چالشی داشتم و نه نتیجه بخشی خاصی اما برای خودم خیلی نتیجه بخش بود. برای دیگران اگر ُمسکن نبود، برای خودم شفا دهنده بود.
در برخی از کارهای شما از لحاظ رنگ آمیزی با بسامد و کاربرد بیشتر رنگ خاکستری یا بهتر است بگویم قهوه ای روشن روبروییم و درچند کارتان هم این زمینه با رنگ سفید کنتراستی ایجاد کرده است. کاربرد بیشتر این پس زمینه به خاطر تناسب موضوع است و یا علاقه و عمدی در کار است. برای نمونه، در کارتون نیروگاههای برق آبی شما ، رنگ خاکستری رنگ زمینه است و تناسب دارد و لی درکار دموکراسی و کرونا و غیره به نظر می اید کخ بیشتر این رنگ آمیزی انتخابی و سلیقه ای است ؟
معمولا سعی می کنم رنگ ها با موضوع ارتباط داشته باشد ولی از آنجا که هنوزدرحال تجربه هستم، ازخط و روش خاصی پیروی نمی کنم تا دچار محدودیت در سوژه نشوم .بیشتر سعی می کنم منظورم را راحت به بیننده در کمترین زمان القاء کنم. شاید یک کار رنگی اجرا شود یا سیاه و سفید و یا فقط طراحی باشد برایم فرقی نمی کند. هر زمان هم که فکر کنم کارتمام است، دست از کار می کشم. بارها شده که کارتمام شده ولی بعد از چند ساعت از آن راضی نبودم و دوباره همان کار را شروع می کنم. حال و هوا، حس کار و سوژه انتخابی و جشنواره ای، خیلی در کار مؤثر است. وقتی در کاری فقر و مصیبت نمایان است، بی شک رنگ ها هم همراهی می کنند. قهو ه ای،آبی، طوسی، مشکی. در دل کار که می روی، باید با امواج بروی.
کارتون های سیاسی تان هم خیلی جهانی و به دور از نگاههای سفارشی و جانبدارانه است .اگر ممکن است ازنوع نگاه تان در این کارها هم ازهر لحاظی که تمایل دارید بگوئید
من نه سیاسی هستم و نه درک و سواد سیاسی دارم. من یکی از 80 میلیون انسانی هستم که نوع نگاه خودم را به مسائل پیرامونم دارم و این ذهنیت و نوع نگاهم به آن مسأله را با کاریکاتور بیان می کنم و سعی می کنم که نگاهی صادقانه باشد. دغدغه من صد درصد همانی است که همه می دانند. وقتی از مسأله ای صحبت می کنیم و دغدغه اش را داریم ، یعنی یا نیست ، یا مشکل وجود دارد و یا خوب اجرا نمی شود. مثلا از روزی که یادم است، درتهران هوای پاک نداریم و همیشه هوای آلوده داشته ایم چرا ریشه یابی نمی شود. هر سال صحبت سمینار است و خب تا این سوژه هست، من هم طرح می زنم .مثلا شهردار تهران در لواسان دارد قلیان می کشد و دود قلیان تهران را آلوده کرده است. تا هر وقت آلودگی هست، دغدغه ما هم هست.و همین طور مسائل دیگر چون حیوان آزاری و ...
تعهد اجتماعی هنرمند در کنار توجه به زبان و فرم، از مسائل اصلی حوزه هنر و ادبیات است، خیلی از کارهای تان دربردارنده ی این تعهد ستودنی است، نظرتان در باره این مسأله در هنر کارتون و کاریکاتور چیست ؟ اینکه هنر کارتون چه پتانسیلی از این لحاظ دارد و هنرمندی که روی تیغ فرم ،زبان و تعهد قرار گرفته است چه کار باید بکند که این سه عنصر تحت الشعاع همدیگر قرار نگیرند و به تناسب و خلاقانه به کار گرفته شوند ؟
همیشه در کارتون سعی ام بر این بوده تا جایی که می توانم به یک صداقت و راستی برسم و در کارتون ها از آن پیروی کنم و بدون آن هم امکان ادامه وجود ندارد. درطول این سال ها، همیشه سعی کرده ام که تکرار نکنم،کپی نکنم و همیشه وحشت تشابه در کار را داشته ام هر چند که تشابه ناگزیر دراین کار، امری دور از ذهن نیست. اگر روزی به این نتیجه برسم که در کاریکاتور حرف تازه ای برای گفتن ندارم ، سعی می کنم زبان دیگری برای گفتن پیدا کنم. شعر، فیلم سازی و یا موسیقی ... فرقی نمی کند. هنرمند همیشه در حال حرکت روی لبه تیغ و لیدر جامعه خودش است هرچند که فقیر هم باشد. هنرمند متعهد همیشه باید چند قدمی جلوتر از زمانه حرکت کند و پیشگوی احوالات زمانه خودش باشد. برای رسیدن به آگاهی و تجربه و مسیر درست همیشه باید سختی های زیادی پشت سر گذاشت. تا سر بالایی تمام نکنی سرازیری نمی بینی.
در ادامه شماری دیگر از کارتون های اسماعیل بابایی را مشاهده می کنید: