از حق که نگذریم خوب میدانیم هنر بهترین بستر توسعهی فرهنگی و بهترین ابزار برای هدایت مزاج مردم به سوی هدفهای متعالی است که غفلت از آن ناکامیهای بسیاری را رقم زده و ظرفیتهای فراوانی را از دایرهی توجه خارج کرده است. با آگاهی به این امر، بار دیگر سراغ از هنری مردمی گرفتهایم که همگان آن را با نام کاریکاتور یا کارتون میشناسند.
فرهاد رحیم قراملکی؟
فرهاد رحیم قراملکی متولد 1359 تبریز
سابقهی 22 ساله در عرصهی هنر کارتون و کاریکاتور
دارای فعالیت مطبوعاتی ، نمایشگاهی و داوری جشنوارهها
آثار کارتونیستها و کاریکاتوریستها در چه قالب و مجموعههایی منتشر، گردآوری و نگهداری میشوند؟
بستر اصلی ظهور و بروز کاریکاتور مطبوعات و رسانه هاست و اخیرا نیز آثار برخی اساتید در قالب کتابها یا کارت پستالهایی گردآوری شدهاند اما این موضوع بیشتر تحت تاثیر نگاهی است که جامعه ما به کارتون و کاریکاتور دارد. در این میان محبوبیت کارتون و کاریکاتور نمایشگاهی و به تعبیری جشنواره ای را نمی توان کتمان کرد.
کاریکاتور، هنری قدرتمند تر از مقاله
درگذشته اغلب کاریکاتور را در سطحی میدیدند که کادر خالی یک روزنامه را پر کند اما اکنون خیلیها بدین موضوع پی بردهاند که قدرت کاریکاتور در حدی است که میتواند پیامی به گستردگی یک مقاله را منتقل کند.
از طرفی به فراخور اطلاعاتی که در جامعه ما رخ میدهد، مردم ما نسبت به طنز و بیان جذاب و طناز راغب تر است و استقبال از کاریکاتور نیز به دلیل داشتن این ویژگیها بیشتر شده است. به عبارت دیگر وقتی روزنامهها، مطبوعات و یا رسانهها تصویری با طعم طنز منتشر می شوند، مخاطب به آن رغبت بیشتری نشان میدهد تا اینکه بخواهد همان موضوع اجتماعی را خیلی خشک و رسمی بیان کند.
علاوه بر این طبق اقدام جدیدی که در تهران و تبریز صورت گرفته است، موضوعات شهروندی را در قالب نمایشگاه های شهری کارتون و کاریکاتور در معرض دید عموم قرار می دهند که می شود در کلانشهرهای دیگری نیز این طرح را پیاده کرد.
اگر از هنرمند حمایت کنند هنرمند دوست خواهد داشت که دید میدانی خود را گسترش دهد و محدود به روزنامه و رسانه و سایت و کتاب نباشد. زیرا کاریکاتور هنری است که میتوان برای ارائهی آن به مردم از قالبهای زیادی بهره گرفت و این بستگی به دید مسئولین دارد که چگونه به قضیه نگاه کنند. باید مسئولین به این دید برسند که کاریکاتور چنان قدرتی دارد که میتوان با استفاده از آن مطالب سنگین فلسفی را به شکل ساده و طناز به مخاطب انتقال داد.
برخی معتقدند سپردن کاریکاتور به مطبوعات آن را به آفت سفارشی شدن هنر مبتلا می کند؛ نظر شما در این مورد چیست؟
بنابه دلایلی چنین است زیرا وقتی هنر جنبه سفارشی پیدا میکند شاخصههایی که هنرمند در نظر دارد محدود می شود و مجبور است اثرش را باب میل سفارش دهنده خلق کند. در مورد جشنوارهها اینگونه نیست که هنرمند را محدود کند ، بدین معنی است که هنرمند از کیفیت و ماهیت اثر نمیکاهد بلکه آن چه را که صد در صد برای خودش دلنشیین باشد، خلق می کند.
با این حساب چگونه میتوان از کاریکاتور در بستر رسانه ها و مطبوعات بهره برد؟
متاسفانه معضل بزرگی که مطبوعات محلی مثل مطبوعات تبریز دارد، عادت به کپی پیست است. وگرنه تعداد هنرمندان کاریکاتوریست در تبریز به قدری است که نیازی نیست به یک هنرمند محدود بشویم. بلکه میتوانیم از هنرمندان متعددی که دارای ظرفیت هنری بالا و تفکر و تخیل قوی هستند، در رسانههای مربوطه بهره مند شویم.
مطبوعات رویکرد خود را تغییر بدهند
هر روزنامه میتواند تیمی از کاریکاتوریستها را جذب و از آثارشان استفاده کند اما این اتفاق نمیافتد و برای همین است که اغلب کاریکاتوریستهای بنام تبریز در مطبوعات تهران فعالیت میکنند. قطعا شاخصههایی که کاریکاتور مطبوعاتی دارد نمیتواند در متن، مقاله و عکس وجود داشته باشد. همه اینها برمیگردد به قدرت کاریکاتور و این موضوع در کشوری مثل ترکیه محرز شده و بر روی آن سرمایه گذاری میشود.
خود من به عنوان یه کاریکاتوریست بازه زمانی خاصی در روزنامه جوان، جام جم، اطلاعات و همشهری تهران فعالیت داشتم .
رسانهها هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که باید برای کاریکاتور نیز مانند عکس سرمایه گذاری کرد
الان دیگر زمان آن گذشته است که بخواهیم به صورت رایگان برای مطبوعات کاریکاتور بکشیم که البته قبلا این کار را میکردیم چه بسا هنرمندها هم دغدغههای معیشتی خود را دارند که باید تامین بشود. اگر در کشور به هنرمندان ما ارزش داده شود آن ها تواناییهایی را دارند که میتوانند در مقابل هنرمندان دنیا قد علم کنند و خود را نشان دهند و چنین هم می کنند. اما نه تنها مسئولین بلکه رسانهها هم به این هنر بها نمیدهند و هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که باید برای کاریکاتور نیز مانند عکس سرمایه گذاری کرد. لذا به جای خلق آثار کاریکاتور از روزنامهها و خبرگزاریهای دیگر کپی پیست میکنند که هزینهای هم در برنداشته باشد اما در عوض از کشورهای همسایه با ما تماس میگیرند که برایشان کاریکاتور بکشیم.
آموزش کاریکاتور در تبریز تا چه اندازه رونق دارد؟
رشته کاریکاتور در تبریز، در آموزشگاههای زیادی تدریس میشود و هنرجو و هنرمند زیادی هم به جامعه معرفی می شود اما به دلیل نبود حمایت و استقبال از سوی متولیان، خیلی از آنها در نیمه راه متوقف می شوند و از ادامه مسیر باز می مانند.
از تعداد هنرمندان نسل گذشته که در انجمن نیز فعال بودند، حدود 10 یا 15 نفر هنرمند حرفه ای باقی مانده است که آنها نیز صرفا به دلیل علاقه ای که به هنرشان داشتند، ایستادگی کرده اند اما از نظر هنرجوی کارتونی بالای چند صد نفر در تبریز در حال آموزش هستند و تعداد آموزشگاه هایی هم که به ایشان خدمات آموزشی ارائه می کنند، کم نیستند. آموزشگاهای آرسوی و آراد و نقش قلم از آن جمله آموزشگاههای موفق تبریز هستند. خود من نیز چندین شاگرد در تبریز و شهرستان های دیگر استان آموزش داده ام.
نظرتان در مورد تشکیل اتاق فکر برای کاریکاتور تبریز چیست؟
طبیعتا خیلی خوب است و در این راستا اقداماتی هم صورت گرفته است اما به دلیل وجود فضای رقابتی بین هنرمندان، آنان نمی توانند به اجماعی که قبلا وجود داشت، دست پیدا کنند و لاجرم در نهاد های جداگانه مانند حوزه هنری، انجمن کاریکاتور یا بسیج هنرمندان جلساتی تشکیل می شود که همان طور که گفتیم در حالت چنددستگی فعالیت می کنند.
متاسفانه این چند دستگی ها باعث شده کاریکاتور در شهری مثل تبریز که هنرمندان بسیاری در عرصه های بین المللی معرفی کرده و به عنوان قطب کاریکاتور ایران شناخته شده است، حالت پراکنده و نامنسجم داشته باشد.
به نظر شما برای خارج کردن هنرمندان کاریکاتوریست از فضای ابهام آلود و سردرگم چه باید کرد؟
به نظر من باید رویکرد هدایت و رهبری در عرصه ی کاریکاتور محقق شود؛ برای مثال در مورد اتاق فکر ، متولیان امر مثل حوزه هنری یا اداره فرهنگ و ارشاد، خانه هنرمندان یا انجمن کاریکاتور باید زمینه های لازم را فراهم کرده و هدف گذاری نمایند و هنرمندان را در مسیر مشخص هدایت کنند.
البته اتاق فکرهایی توسط بسیج هنرمندان یا انجمن کاریکاتور شکل گرفت اما به دلیل برخی مشغله ها آنان نتوانستند به جلسات خود تداوم ببخشند در حالی که اگر چهارچوب سازماندهی شده و منسجمی طراحی و هدایت شود، پیشبرد امر نیز مطلوب تر اتفاق می افتد.
به اتاق فکرهایی نیاز داریم که در رأس آن مدیریت و هدف گذاری وجود داشته باشد
به عبارت دیگر وقتی اتاق فکری شکل می گیرد، به دلیل نبود حمایت و هدف گذاری در رأس کار، پراکندگی به وجود می آید. ناگفته نماند که گروه ها و اتاق فکرهای مجازی تمام نیاز این حوزه را برطرف نمی کند چرا که اگر بین هنرمندان حضور فیزیکی وجود داشته باشد انتقال اطلاعات و دیدگاه و طرزفکرها خواهد بود. ولی متاسفانه در تبریز چنین حالتی وجود ندارد، که اگر وجود داشته باشد در کنار اتاق فکر آموزش هم راه میافتد، نیروهای جدید از تجارب قدیمیها استفاده میکنند و استعداد ها و مهارت ها و دیگاه های هنری بین اعضا به صورت تعاملی رد و بدل می شود. همه اینها برمیگردد به حمایتی که ارگانها باید از هنرمندان بکنند و این چند دستگی را از میان هنرمندان برداشته و در فضای رسانهای تبریز فضایی ایجاد می کنند که رسانهها به استفاده از هنرمند تبریزی مجاب شوند و کپی پیست نکنند. آن وقت طبیعتا در تبریز اتفاقات زیادی رخ خواهد داد.
هنرمندان کاریکاتور را چگونه می توان توجیه کرد؟
افتخار آفرینی های بین المللی کاریکاتوریست ها چه کم از ورزشکاران دارد؟
ما در ایران هنرمندان به نام و بزرگی داریم که الان به عنوان داور و برنده و نفرات برتر، همه ساله در جشنوارههای بینالمللی حضور پیدا میکنند. اما ظاهرا برای جامعه ی خودی، چندان اهمیت ندارد که یک کاریکاتوریست پرچم ملی را در عرصه ی بین المللی به اهتزاز دربیاورد یا نام ایران را بالا ببرد در حالی که اگر یک ورزشکار عنوان بین المللی کسب کند، آن را در بوق و کرنا میدمند! در حالی که کار یک هنرمند هیچ کمتر از ورزشکار ندارد و شاید ارزش بیشتری هم داشته باشد.
پرافتخارترین هنر ایرانی در سطح جهانی
پرافتخارترین هنر ایرانی در سطح جهانی در حال حاضر هنر کارتون و کاریکاتور است. شاید باور نکنید ولی هنرمندان ما در سال صدها جایزه بینالمللی را به خود اختصاص می دهند. هنرمندان ایرانی هر سال بیش از 100 جایزه دریافت میکنند و بزرگترین رویدادها و جشنوارههای کاریکاتور در شهرهای مختلفی مثل تهران، تبریز، بجنورد، مشهد اصفهان و ... برگزار میشود. اما متولیان امر و همچنین رسانه ها غافلند و هیچ یک از افتخار آفرینی ها اطلاع رسانی نمی شود. در حالی که وقتی همان جایزه به یک هنرمند خارجی تعلق می گیرد، کشورش او را حمایت میکند و حسابی تحویلش میگیرند.
یک کاریکاتوریست از چه طریقی امرار معاش میکند؟
ما باید شغل دیگری غیر از فعالیت در زمینه کاریکاتور داشته باشیم اما در شهری مثل تهران کارتونیست و کاریکاتوریست با رسانهها و روزنامهها قرارداد بسته و از محل درآمد آن امرار معاش میکنند. در کل میتوان گفت در ایران نمیشود تنها با کاریکاتور امرار معاش کرد.
خط فکری شما در کاریکاتور چگونه است یا به عبارت دیگر سوژههای خود را از کجا میگیرید؟
من معمولا دنبال موضوعهایی می روم که حالت نقد داشته باشند و بتوانم در قالب طنز پیام هایی را منتقل کنم. برای مثال در بحث جنایت های آل سعود من دغدغه داشتم و فاجعه منا برای خودم سوژه قرار داده و به صورت یک مجموعه درآوردم. یعنی از هر زاویه به آن نگاه کردم. از بُعد یمن، از بُعد فاجعه منا، حمایت از تروریسم، حمایت از آمریکا و اسرائیل و ... و دیدم این رژیم فاسد چارچوبی برای خود به وجود آورده است که بر اساس آن به راحتی می تواند از ترور حرف بزند و با ثروتی که دارد، در سازمان ملل روی کشتار کودکان یمن سرپوش بگذارد. همهی این سوژهها جای کار زیادی دارد هرچند خیلیها به دلیل پرداختن به این موضوع، مرا متهم به نژاد پرستی کردند! اما من در مورد عربها قضاوت نکردهام قضاوت من درباره رژیم آل سعود و اسرائیل و تفکر تکفیری و صهیونیستی است.
کاریکاتور سلاحی برای مقابله با ظلم است
هنرمند کارتونیست ماورای سایر هنرمندان است. هنرمند کارتونیست هنرش برایش حکم اسلحه را دارد که میتواند در مقابل ظلم بایستد. من مسائل اجتماعی تبریز را به نقد کشیدم و باز خوردی که از مردم دریافت کردم فوق العاده بالا بود. مثلا برای مثال موضوعاتی چون مساله اتوبان شهید کسایی، ایستگاههای بی.آر.تی، خیابانها، تبریز شهر آدرس پرور و امثال آن را مورد کار قرار دادم. همچنین در مجموعهای با عنوان "کاریکاتور با طعم تبریز" معضلات این شهر را به تصویر کشیدم ولی به دلیل عدم حمایتی از ادامه کار دلسرد شدم.
آیا تابه حال پیش آمده که سوژهای ذهنتان را درگیر کند و از پرداختن به آن بازمانده باشید؟
بله؛ ولی شاید زمان اجرا را از دست داده باشم. از طرفی جامعه ما بنا به ساختار و هنجارها و قوانینی که دارد خط قرمز هایی را برای افراد و همچنین هنرمندانی مثل ما تعیین کرده و ما خود را موظف به رعایت آن می دانیم.
علاوه بر این با توجه به اینکه کاریکاتور دید نقد و تحلیل دارد، بعضی نقدها شاید برای برخی خوش نیاید و این ناراحتی ها گاه مانع از پرداختن به سوژه مورد نظر می شود. بنابراین شاید موضوعات زیادی وجود داشته باشد که می توانند سوژهی کاریکاتور قرار بگیرند اما حساسیت های دیگران موجب توقف کار یا حداقل ایجاد تاخیر در آن می شود.
ما نقادیم به کسی توهین نمیکنیم
متاسفانه خیلی ها تصور میکنند کاریکاتور ابزاری توهین کننده است در حالی که اصلا این طور نیست؛ کاریکاتور برای توهین و تمسخر نیست بلکه برای نقد است که گاه حالت تلخ به خود می گیرد؛ لذا دید افراد باید تغییر کند و به موجب آن دست هنرمند برای پرداختن به سوژه ها و مسائل باز باشد. بهتر است افراد به این شناخت برسند که کاریکاتوریست هیچ وقت قصد توهین و تخریب ندارد بلکه در پی واکاوی مسائل و نقد آن در قالبی گیرا، جذاب و طنز آمیز است.
از بین آثارتان کدام یک را بیشتر می پسندید؟
کاریکاتوری با موضوع آدرس یابی را که در جشنواره بینالمللی توریسم ترکیه کار کرده بودم، بیشتر میپسندم؛ چون از قوت بالایی برخوردار بود تا جایی که به عنوان موضوع کنگره انتخاب شد و من آن کارم را خیلی دوست دارم. این کاریکاتور به چهارمین جشنواره بینالمللی توریسم ترکیه هم راه پیدا کرده و همچنین به عنوان موضوع پژوهشی و تز کارشناسی ارشد در پنجمین کنگره دانشجویی دانشجویان بینالمللی فوق لیسانس رشته تورسیم اعلام شد و در پی مقالاتی که در این عنوان به کنگره ارسال شد توانستند کتاب حجیم نزدیک به هزار صفحه منتشر کنند.
مجموعهای هم که برای آل سعود کار کردهام برایم خیلی با ارزش است و در آینده نزدیک نیز به داعش پرداخت خواهم کرد.
به عنوان یک هنرمند هنر را برای هنر می دانید یا برای ارزش؟
هنرمند باید ارزشها را حفظ کند نه اینکه آن را تبدیل به ضد ارزش نماید. با چنین رویکردی از پرداختن به خیلی از سوژه ها سرباز زده ام چرا که معتقد بودم پذیرفتن آنها به نوعی زیر پا گذاشتن ارزش هاست. هنرمند ضمن حفظ جایگاه و قداست هنر باید ارزشی باشد و به کشور و فرهنگش ارزش قائل شود نه اینکه خود را به پول بفروشد.
برای اینکه بتوانیم کاریکاتور را در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی به کار بگیریم، چه راهی را باید در پیش بگیریم؟
حال که داریم از هنر و هنرمند انقلابی حرف میزنیم باید بگویم در عرصه هنر کاریکاتور هنرمندان انقلابی درخور توجهی داریم؛ هنرمندانی که فضای کاری شان انقلابی است. وقتی کاریکاتوریستهای ما میتوانند به برگزاری جشنواره های هولوکاست، داعش، آل سعود و امثال آن دست بزنند که خبر آن تا سازمان ملل راه می یابد و بازخوردهای مردمی گسترده و جهانی را منجر می شود، این همان کار انقلابی است.
از یوروویژن تا میانمار ...
در تبریز نیز نمایشگاه های کاریکاتوری چون یورو ویژن آذربایجان، سوزاندن مسلمانان میانمار، جشنواره ضد جنگ و بسیاری از مجموعه های دیگر بازخورد جهانی داشتهاند. همهی اینها در راستای اهداف انقلابی خلق شده و اگر با حمایت های داخلی همراه می شد قطعا می توانست بهتر از این ها به مقصود برسد.
در کل میتوان گفت با رجوع به شاخصه هایی که در خصوص هنر انقلابی وجود دارد، میتوان هنرمند متعهد انقلابی را از غیر آن شناخت.
توهین به پیامبر(ص) توسط یک کاریکاتوریست، از نظر هنری چگونه مورد ارزیابی قرار می گیرد؟
او کاریکاتور را ابزاری برای توهین قرار داده و این بدبینی را به وجود آورده است که کاریکاتور می تواند توهین باشد. البته نشریه شارلی هبدو در کارنامه ی خود سابقه ی چندین توهین مثل توهین به حجاب، توهین به پیامبر(ص) و توهین به رهبران ما را دارد. اینها هیچ یک جنبه انتقاد و تحلیل ندارد بلکه استفاده سوء از هنر برای توهین است و تعریفی که برای کارتون و کاریکاتور وجود دارد با تولید اثر آن شخص زمین تا آسمان فرق میکند.
در واقع آنها که ادعا میکنند هنر باید برای هنر باشد، ارزش خود هنر را نیز زیر سوال می برند، چرا که رسالت هنر کاریکاتور فی نفسه توهین نیست و اگر اثر از قالب خود خارج شود، ارزش هنری اش را از دست می دهد.
برنامه تان برای آینده چیست؟
داعش را داستان وار به نمایش می گذارم
همانطور که اشاره کردم، قصد دارم در قالب مجموعهای به داعش پرداخت کنم؛ میخواهم داعش را به حالت داستانوار به نمایش بگذارم که البته احتمال دارد این نمایشگاه در چند کشور خارجی و چند شهر دیگر ایران نیز برگزار شود. علاوه بر این به زودی هم آموزشگاهم را راهاندازی خواهم کرد که علاقمندان این هنر در آنجا آموزش ببینند.