محمدرضا ثقفی، متولد سال 1358 تهران است و مدرک کارشناسی مدیریت چاپ و نشر از دانشکده فرهنگ و هنر دارد. وی در سال ۱۳۸۱ فعالیت خود را در حوزۀ مطبوعات به عنوان تصویرگر با مجلۀ سروش نوجوان آغاز کرد. ثقفی برندۀ جوایز متعددی از جشنوارههای داخلی و بینالمللی نیز شده و در کارنامه اش داوری چند جشنواره هم دیده می شود و حداقل پنج دهه در حوزه مطبوعات کارتون و کاریکاتور کشیده است .
ثقفی این روزها یک نشریه اینترنتی طنز و کاریکاتور به اسم گاهگول راه اندازی کرده است که به گفته خودش گاگولترین مجله دنیا است.سایت آتیه آنلاین با این کاریکاتوریست و طنزنویس پیرامون مشکلات موجود در حوزه کارتون و کاریکاتور کشور به گفتوگو نشسته است که می خوانید:
خودتان هم کمی خودتان را معرفی کنید تا خوانندگان ما بیشتر با شما آشنا شوند.
من محمدرضا ثقفی هستم، تصویرگر و کارتونیست مطبوعات. فعالیت مطبوعاتی ام را با مجله سروش نوجوان در بخش تصویرگری آغاز کردم. البته پیش تر بصورت افتخاری به مجله گل آقا که آن روزها محبوبترین مجله ام بود کارتون می دادم. بعدها فعالیت ام در بخش کارتون با روزنامه همشهری، دوچرخه همشهری و سه چرخه همشهری جدی تر شد و با روزنامه های شهروند، شرق، اعتماد، بی قانون، مجله خط خطی و ایران ادامه پیدا کرد. در موازات کار مطبوعاتی در حوزه انیمیشن که حرفه و درآمد اصلی ام بود در سمت کارگردان، انیماتور و طراح شخصیت فعالیت می کردم و در حال حاضر سردبیر مجله طنز و کارتون گاهگول هستم و گهگاه فیلم انیمیشن کوتاه نیز می سازم.
لطفا گاهگول، گا«ه»گولترین مجله دنیا را هم معرفی کنید.
گاهگولترین مجله دنیا نیاز به معرفی من ندارد. چون با رجوع به لینک آن به نشانی«https://tamas.wiki/gahgool/» به راحتی در دسترس همه است. این مجله به تازگی، در اول آذر ماه امسال به دنیا آمده و خودش می گوید که گاهگولترین یا گاگولترین است. البته این عبارت را باید در کنار صحبت ام بگذارم که با توجه به اینکه خیلی جوان و تازه است ولی هنرمندان و اساتید باتجربه ای برای آماده شدن آن و تولید محتوای طنزش در تلاش هستند که همین جا از تک تک این عزیزان تشکر و قدردانی می کنم.
می شود حدس زد که شرایط بد نشریات چاپی شما را به سمت راه اندازی یک نشریه طنز اینترنتی سوق داده است. همین طور است؟
دقیقا، پرسش شما به همراه جوابش بود. نمی توانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه. خود من کسی هستم که دوست دارم مجله، روزنامه و یا کتاب را دردست بگیرم و از بوی جوهر چاپ وکاغذ لذت ببرم. اما خب گرانی عجیب کاغذ و تولیدات چاپ نه تنها ما بلکه بقیه نشریات و روزنامه ها را واداشت که چاپ شان را محدود کنند و حتی برخی به تعطیلی کشیده شوند و جای شان را به فضاهای مجازی و رسانه های اجتماعی دهند و نتیجه این شد که شاهد هستید. مردم از کودک تا پیر سرشان توی گوشی های موبایل یا تبلت است.
از یک طرف بسیاری از طنزنویسان و کاریکاتوریست ها از شرایط نامناسب کاری گلایه دارند و از طرف دیگر شاهد گسترش طنز، شوخی و مطایبه در کلیه شئون فرهنگی و هنری جامعه هستیم. دلیل این پدیده نفوذ کردن طنز و شوخی در همه ابعاد زندگی ما چیست ؟ این پدیده را مثبت تلقی میکنید یا منفی؟
اینکه طنز در همه شئون فرهنگی و بطن جامعه ما وارد شده کاملا درست است. درستترش این است که بگوییم چون مردمی سیاست زده شده ایم. اما چه وقت این اتفاق افتاد؟ درست زمانی که زندگی مردم با فضای مجازی گره خورد و سایه ممیزی کم رنگتر شد. چون دیگر نیازی به مجوز نبود، البته این را برای رسانه ها و صفحاتی که نیاز به مجوز ندارد عرض می کنم، مثل اینستاگرام توییتر و ... جایی که چارهای نباشد تنها زبان طنز و جوک است که گاهی می تواند این کمبود و زخم را التیام بخشد و این همان رسالت طنز است.
پیشکسوتانی مانند استاد احمد عربانی، غیر از همکاری با شما، این روزها چه می کنند؟ از حال و روز سایر طنزنویسان و کاریکاتوریست های پیشکسوت خبر دارید؟
این را بیشتر باید از خودشان بپرسم. اما واقعیت این است، هنرمند پیشکسوتی که همه زندگی و درآمدش حرفه اش بوده و حداقل پنج دهه در حوزه مطبوعات کارتون و کاریکاتور کشیده و حالا همه شان به تعطیلی کشیده شده برای ادامه و گذران معیشت خود چه باید بکند؟ شاید همه پول خرید پراید صد میلیونی را نداشته باشند که در اسنپ یا آژانس کار کنند.
در گاهگول بیشتر به چه موضوعاتی می پردازید؟
گاهگول با مردم است یعنی قرار است که باشد. هراتفاق و معضلی که بتواند گره گشا باشد و خنده لبان شان بیاورد و دردشان را کمتر کند. این روزها بیشتر کرونا و مشکلات پساکرونا ... یعنی گرانی و فقر.
خط قرمزی دارید؟ قرمز پررنگ است یا کمرنگ؟
من به شخصه خط قرمزی ندارم اصولا هنرمندان خط قرمز ندارند. چون خط قرمز را که ما بوجود نمی آوریم! ما باید مراقب باشیم که خیلی نزدیکش نشویم که گاهگولمان تعطیل نشود.
به نظر می رسد در کنار کار فرهنگی، هنری و ادبی؛ در حال فعال کردن بخش بازرگانی و بازیابی هم هستید. علت همان تلاش برای ایجاد تعادل بین دخل و خرج است؟
دقیقا درست است. چون زنده نگاه داشتن یک رسانه از راه تبلیغات و اسپانسرینگ است که میسر است. که البته بنده در این مسئله دخالت مستقیم ندارم و فقط چنانچه راهکاری به ذهنم برسد به دوستانی که در تیم بازرگانی فعال هستند ارائه می دهم.
و حرف آخر ...
حرفی که دارم با مردم شریف و عزیزم است که خانواده بزرگ من هستند. بزرگواران، در همه دوران تاریخ ایران، علاوه بر ایستادگی و رشادت بزرگ مردان و بزرگ زنان تاریخ کشورمان که نجات بخش میهن عزیزمان بودند، یادمان نرود که همیشه مشعل و چراغی هم روشن بوده که راه را نشان دهد و این مشعل همواره در دستان کسانی بوده که قلم داشتند، می نوشتند و می کشیدند. زبان طنز، کارتون و کاریکاتور همراه با ظهور و تولد روزنامه در ایران به صورت امروزی متولد شد و همواره چشمان بیدار جامعه بود. جامعه ای که مطبوعات و بویژه طنز مطبوعاتی آن کمرنگ شود و از بین برود، و به طور کلی اندیشیدن در آن از بین برود پله های نزول و قهقرا را سریع و سریعتر طی می کند. حمایت و همراهی شما مردم می تواند به زنده نگاه داشتن این راه کمک کند. پاینده و پیروز باشید.