امیرمهدی (هانی) انصاری، متولد 1364 تهران و فارغ التحصیل کارشناسی نقاشی از دانشگاه سوره تهران درسال 1390 است. انصاری هنرمندی چند وجهی است و تاکنون به صورت حرفه ای به خلق آثاری ارزشمند درحوزه های کارتون، تصویرگری، مجسمه سازی و کاریکاتور پرداخته است اما عمده شهرتش بواسطه کارتون هایمطبوعاتی متنوع و جذابش است و تاکنون درروزنامه ها ومجلات متعددی ازجمله : روزنامه شرق و مجله های زیرمجموعه آن، بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)، شهر ونگ (ضمیمه طنز روزنامه شهروند) و مجله های خطخطی و دنیای فوتبال به تصویرگری و خلق کارتون پرداخته است.
انصاری با اینکه خیلی اهل جشنواره و مسابقات نیست ولی با اثری از خود فینالیست 2015 لاک پشت طلایی روسیه درموزه مسکو شد و درجشنوارهای داخلی هم موفق به دریافت جوایز و تقدیرشده است که ازجمله آنها می توان به برگزیده شدن به عنوان نفراول جشنواره تجسمی فجر در رشته مجسمه سازی درسال 1392 و تقدیرشده در رشته نقاشی جشنواره تجسمی فجرهمان سال و کسب جایزه اول جشنواره پایان داعش اشاره کرد.
انصاری سال 2009 نمایشگاهی انفرادی از آثارش درجاکارتای اندونزی برپا کرده و تاکنون درنمایشگاههای گروهی داخلی نیزازجمله : پستپاپ تهران درگالری ماه مهردرسال 1390، گروه نیم دایره تهران برج میلاد 1395 و هنرمندان تهران درسال 1391 با آثارش حضورداشته است. با این هنرمند کثیر الوجه هنری که تلقی ها و روش های به نسبت متفاوتی هم درکارهنری دارد گفتگویی انجام داده ایم که می خوانید :
چه طورشدکه کارتونیست شدید ؟
به صورت خیلی اتفاقی ! من دانشجوی نقاشی بودم و بنا به دلایلی مجبور بودم برای زندگی متأهلی ام عایدی داشته باشم و دنبال کارمی گشتم.با «نوروزعباسی» مشورتی کردم و مرا به صبا معرفی کرد. یکی دو ماه درآنجا مشغول شدم و بعد وارد تیم «حمید بهرامی» به نام «آریا کامی» شدم که جزو رؤیاهایم بود که آنجا باشم و همه اینها اتفاقی شکل گرفت. بعد ازاینکه از آریاکامی بیرون آمدم،چند شرکت انیمیش دیگرکار کردم تا اینکه ازطرف «جمال رحمتی» ، که آن موقع نه استادم بود و نه دوستی با هم داشتیم ، فقط شنیدم دردانشگاه ما حضور دارد و رفتم سراغش و بعد کارم را به ایشان نشان دادم.با روی باز مرا پذیرفت و حس خیلی خوبی برایم داشت و بهتراست بگویم ، یکی از عوامل اصلی ورودم به ماجرای کارتون جمال رحمتی بود. وقتی کارهای تصویرسازیم را دید گفت که ازلحاظ تکنیکال قوی هستی و می توانی وارد دنیای کارتون شوی و گفت، اگر می خواهی می توانی با روزنامه ایران کارکنی و پیشنهاد داد که با این روزنامه کارکنم.روزنامه ایران رفتم و7 سال درآنجا بودم و دراین مدت سعی کردم خودم را بسازم.
اولین اثری که ازشما منتشرشد کی بود و کجا منتشرشد؟
همه کارهای اولیه ام درروزنامه ایران اتفاق افتاد و منتشرشد.هر روزه در ویژه نامه ها تصویر سازی می کردم و کارتون و کاریکاتورمی کشیدم. البته کیفیت شان خیلی مطلوب نبود ولی آرام آرام تلاش کردم که خودم را به حدی برسانم که حداقل خودم راضی باشم و بتوانم ازکارم دفاع کنم.
آرزوی کودکی تان چه بود ؟
بچه ها حتما آرزو زیاد می کنند و من هم خیلی یادم نیست که اصلی ترین آرزویم چه بود ولی یادم می آید که به پرواز با یک ماشین پرنده خیلی علاقه مند بودم و همیشه دوست داشتم که یک ماشین پرنده داشته باشم.
اکنون چه آرزویی دارید ؟
زندگی ام جوری شکل گرفت که آرام آرام یاد گرفتم خیلی آرزو نکنم و فهمیدم که آدم بهتراست چیزی را بخواهد نه اینکه آرزو بکند.ازآنجا که سعی می کنم آدمی واقع بین باشم و احساس می کنم که آدم می تواند به هرآنچه که بخواهد با برنامه ریزی برسد. اکنون هم آرزوی خاصی ندارم ولی چون من خیلی چند وجهی هستم و در رشته های مختلفی کارکردم و این تنوع همیشه برایم جذاب بود و هست. یعنی زمانی که نقاشی می کردم، دوست داشتم که تصویر سازی راهم تجربه کنم و زمانی هم که تصویرسازی کردم ، تمایل داشتم که کاریکاتوربکشم و کارتون کارکنم.مجسمه هم می ساختم و گاهگاهی نیز شعرمی گفتم. همیشه به فراخورحالم یک کاری انجام می دادم ولی کارتون ، نسبت به بقیه کارهایی که انجام می دادم ، ویژگی خاص و متفاوتی داشت که آن هم به روزبودنش بود. گاهی هم برایم جذاب بود وگاهی هم سخت می شد.
شایدبزرگترین آرزویم این است که سعی کردم بتوانم ازعهده تمامی فنونی که تا امروزدرعرصه هنربا آنها آشنا شدم که برشمردم ، به نحو احسن بربیایم و بتوانم درقدم اول ، حال خودم را خوب کنم و درقدم دوم ، حال مردم را که قطعا می تواند بازخورد خوبی هم برای من داشته باشد.حالا کسی اثری ازمن می بیند تأیید و تحسین کند و این ویژگی هر هنرمندی است که دوست دارد کارش دیده و تحسین شود تا برای انجام کارهای بعدی اش انرژی بگیرد و برنامه ریزی بکند. بزرگترین آرزویم همین این است .اینکه بتوانم همیشه دربدترین و بهترین حال کارهایی که هست را به نحواحسن و راضی کننده ای انجام دهم.
اولین جایزه شما چه بود؟
اولین جایزه ام را دردوران راهنمایی گرفتم .درفضای درفضای حرفه ای که نبود ولی برایم جذاب بود که توانستم با صابون مجسمه بسازم. البته این تکنیک را ازمعلمم یاد گرفتم و با کاتر مجسمه دست انسان را تراشیدم و درمنطقه جایزه گرفت. واقعا اولین جایزه ای هم که درحوزه کارتون درفضای حرفه ای گرفته باشم گرفتم را یادم نمی آید.فقط یکبار کارم در«لاک پشت طلایی » روسیه درموزه مسکو فینالیست شد. شاید به این خاطربوده است که خیلی در جشنواره های تصویرسازی شرکت نکردم و بیشترین جشنواره هایی که شرکت کردم مربوط به نقاشی ومجسمه سازی بوده است. یکی دو جا درحوزه کارتون و جشنواره تصویرسازی شرکت کردم که در فجراز من تقدیرشد اما مهمترین اتفاق همان فینالیست شدنم درموزه مسکو بود.
آخرین جایزه شما چه بود؟
جایزه اول جشنواره پایان داعش
آخرین کاری که دست گرفته اید چیست ؟
فعالیت اخیرم درحوزه نقاشی است و دارم مجموعه ای از کارهای نقاشیم را آماده می کنم و اگر بتوانم، نمایشگاهی از آنها می گذارم ولی حدود یک ماه پیش چند کاریکاتور برای جشنواره ترامپیسم کارکردم.
شما به شکل دیجیتال کارمیکنید یا دستی؟
تصویرسازی را به شکل دیجیتال انجام می دهم ولی درمواقعی هم ؟ اولیه را دستی می زنم و فاینال کردنش را با ابزاردیجیتال انجام می دهم.نقاشی را با رنگ ، قلم مو و بوم انجام می دهم.البته دیجیتال پینت را هم به فراخورسفارش هایی هم که می دهندانجام می دهم ولی جفت اش را دوست دارم.
ازچه ابزار و نرمافزاری استفاده میکنید؟
با فتوشاپ دیجیتال پینت انجام می دهم.
کدام کارتان را بیشتر دوست دارید ؟
درحوزه کارتون، کاری با موضوع کولبرهای کردستان با عنوان «غم نان» انجام دادم که خیلی دوستش دارم.درحوزه کاریکاتورهم، به طورمعمول 80 – 90 درصد کاریکاتورچهره هایی را که کارکرده ام دوست دارم و با آنها ارتباط برقرارمی کنم.البته گاهی ممکن است ازنتیجه کارناراضی باشی که کم پیش می آید و منتشرشان نمی کنم.
یکی دیگر ازکارهایم ، که خیلی ازلحاظ تکنیکال دوست دارم ، کاریکاتورخانم «کاترین اشتون» بود که چندسال پیش انجام دادم.
همین طور کاریکاتور ترامپی ، که سال گذشته درجشنواره پایان داعش جایزه گرفت، را دوست دارم. درحوزه تصویرسازی هم، فعالیت خیلی زیاد و متنوعی کرده ام و برخی از آن کارهایم را نیزدوست داشته ام . درصد زیادی هم کارتبلیغاتی کرده ام و مجموعه ای هم برای کمپین عاشورا ، که 4- 5 سال پیش بود و با شهرداری کرج کار کردم.چند تصویر درارتباط با عاشورا کار کردم که درسطح شهر کرج روی بیلبوردها رفت. می توان بگویم که کارهایم در همه پل ها و میدان های کرج نصب شده بود و این اتفاق برایم خیلی هیجان انگیز و خوشایند بود.
آیا کاریکاتور و کارتون را میتوان آموزش داد؟
ازآنجا که معلم طراحی هنرستان هستم، احساس می کنم کاریکاتور و کارتون را سخت بتوان آموزش داد. معتقدم بچه هایی که ازلحاظ توانمندی طراحی به نقطه محکمی می رسند، می توانند با مطالعه آثار بزرگان و به تدریج ، نحوه ایده پردازی و نحوه رسیدن به گرافیک را با تمرین زیاد و با تعمق خودشان یاد بگیرند.من خودم ، هم تجربه شخصی داشتم و هم زمانی تلاش کردم که کاریکاتور را آموزش دهم و برنامه ای دراین خصوص برایش تنظیم کنم ولی احساس کردم که نمی شود و معتقدم، فرد اول باید طراح شود و سپس اگرعلاقه اش به سمت وسوی کاریکاتورسوق داشته باشد،می تواند به صورت ناخودآکاه وبا مطالعه آثار، تولیداثر بکند.
بیشتر ایده برای تان مهم است یا تکنیک؟
من به ایده خیلی علاقمندترم تا تکنیک. البته ازسال 1383به بعد،که وارد کارفضای هنر و هنرستان شدم ، به مرورتلاش کردم خودم را وارد کنم و همیشه تلاش کردم که تکنیک ام را قوی ترکنم ولی از زمانی که وارد کارتون وکاریکاتورشدم ، آرام آرام ایده پردازی برایم خیلی مهم تر شد.چه بسا به وفورکارهایی دارم که خیلی سریع انجام داده ام وازلحاظ تکنیکال هم خیلی قوی نیستند ولی ایده دارند.تلاش کردم که اگر زمان ندارم تکنیک خوبی داشته باشم لا اقل ایده خوبی داشته باشم.
شکل گیری ایده درکارشما چگونه اتفاق می افتد ؟
مهمترین مسأله ، انتخاب موضوع وسوژه است و اگرسوژه خاصی را داشته باشیم ، می توانیم تمام وجوه آن سوژه را بررسی کنیم و به قول عامیانه دل وروده سوژه را روی میز بریزیم. داشته های کلامی و ماهیتی اش را مطرح کنیم و به تدریج آنها را با ابزارطنز و با توجه به اتفاقی که آن روزدراتباط با آن سوژه روی داده است، به همدیگر مرتبط کنیم.من به طورمعمول این شکلی پیش می روم و این قدرآزمون و خطا و حذف واضافه می کنم تا به آن ایده برسم.
روندانتخاب تکنیک و شیوه اجرا بعد ازشکل گیری ایده درکار شما چگونه اتفاق می افتد؟
کارمطبوعاتی خیلی سریع بود و مجبوربودیم در زمان خیلی کمی سوژه را انتخاب ، تحلیل، ایده پردازی و اجرا بکنیم. روی همین حساب، زمانی که ایده ام کامل بود و ازآن راضی بودم ولی زمان خیلی کمی داشتم ، از تکنیک خیلی سریع استفاده می کردم. حتی گاهی کار را هم رنگ نمی کردم ولی حسرتش دردلم می ماند و می بود که کاش وقتی این قدر ازایده اش راضی هستم ، می توانستم با پرداخت بهتری آن را پیش ببرم. به نظرمن درنهایت، شیوه انتخاب تکنیک و اجرا بیشترمربوط به زمان می شود و زمان باعث می شود که ما محبورشویم که چه شیوه ای برای اتنخاب اثراتخاذ کنیم و گرنه هرهنرمندی درطول زندگی اش تلاش می کند که به یک خط شخصی برسد و آن را اصولا برای تولید اثرش حفظ می کند.گاهگاهی که هنرمنداین عرصه زمان کمی دارد، ممکن است خط خطی های سریع تری کارش را پیش ببرد.گاهی هم که زمان بیشتری دارد با حوصله بیشتر و پرداخت پرطمطراق تری کارمی کند.
آموزش کارتون یا کاریکاتوردیده اید؟
آموزش مستقیم کارتون یا کاریکاتور ندیده ام.اینکه معلمی بالای سرم بوده باشد وتوضیحاتی بدهد و ایرادگیری هایی بکند ولی به خاطر علاقه ای که داشتم ، تلاش کردم کارهای هنرمندانی که برایم جذاب بودند را مطالعه کنم و خودم را به شیوه تولید،ایده پردازی و تکنیکال شان نزدیک کنم.مثل همه رشته های هنری که افراد درمرحله آموزش سعی می کنند که یک مرجعی را انتخاب بکنند برای اینکه بتوانند مشق کردن را بیاموزند.
ویژگی اصلی یا نقطه عطف آثارشما ازلحاظ فرم و اجرا و محتوا چیست ؟
ویژگی اصلی کارمن، بنابر تحلیل هایی که اساتید محبت کرده اند و از کارم داشته اند و همچنین تلقی که خودم از کارم دارم ، رعایت اصول آناتومی و فیگوردرکارمن خیلی بارزاست.حالا وقتی کارتون و کاریکاتورکارمی کنم ، دفرمه هایی که براساس فرم و دانشی که ازطراحی تاکنون کسب کرده ام دراتفاقی که می افتد دخیل کنم.یعنی من به اجزای یک کاریکاتور فکر نمی کنم ؛ من به فرم ها توجه می کنم.اینکه اگرآدمی دماغش بزرگ است بزرگترش کنم یا چشم هایش کوچک است کوچکترش کنم و ... من به فرم ها توجه کنم .یعنی اگرفرمی منحنی است سعی می کنم تا جایی که می طلبد انحنایش را بیشترکنم یا اگرخط شکسته ای می بینم ، تیزترش می کنم .با فرم ها بازی می کنم و تغییر شان می دهم.درنقاشی هم فیگوراتیو کارمی کنم و علاقه شدیدی به تناسبات و فیگوردارم.
به طورمعمول چه قدر روی یک اثرکارمیکنید؟
من دراصل آدم سریعی هستم و ازابتدا که وارد ماجرای هنرشدم ، این هیجان سرعت کاربرایم جذاب بود و این برای خودم هم درکارم کاملا مشخص است و ویژگی مهم کارم نیز شده است.البته میزان این سرعت ، بستگی به خود کارهم دارد.معمولا وقتی کارتون مطبوعاتی انجام می دادم ، بیشتراز نیم ساعت و یک ساعت زمان نداشتیم ولی درکارهای جشنواره ای درنهایت نصف روز یا یک روزکافی است.
فرم پیچیده یا ساده ، به پیچیدگی و ساده بودن ایده هم ارتباط دارد ؟
زمانی که ایده ساده را مطرح می کنیم اگر با فرم های ساده هم کار را پیش ببریم موفق عمل کرده ایم. البته این ویژگی و رسالت گرافیک است ولی تصویرسازی، کارتون وکاریکاتور هم درمجموعه این شاخه است. درباره پیچیدگی ایده هم باید گفت هرچه تلاش کنیم ایده ها را، چه ساده وچه پیچیده، هر چه ساده تر بیان کنیم که برای مخاطب قابل فهم تر باشد، کار درست تری انجام داده ایم چون اصولا فقط آدم های متخصص یا هنرمند و هنردوست مخاطب مانیستند. خیلی وقت ها، آدم های معمولی هم در روزنامه کار ما را می بینند و باید با کارمان ارتباط برقرارکنند.
دریافت جوایز و حضور درجشنوارهای داخلی و بین المللی ، چقدردرارتقاء و توسعه و بازده هنری کارتان مؤثراست ؟
قطعا تاثیر بسزایی دارند و نمی شود انکارش کرد. مثل همان امتحانی می ماند که طی سال تحصیلی بچه ها هر روز درکلاس مشق می نویسند ولی باید درنهایت امتحان بدهند و با کارنامه شان است که حال شان بیشترخوب می شود و آن را دوست دارند به رخ بکشند یا توصیف بکنند. به نظرمن، جشنواره ها هم کارکردی این شکلی دارند و حال هنرمند را خوب می کنند.هم حال اقتصادی شان را تا حدودی خوش می کنند و هم حال روحی شان را.
جدای از بحث فرم و اجرا و تکنیک ، کاریکاتور و کارتون و انیمیشن برای شما چه کارکردی دارد و با چه رویکردی به سو ژه ها می پردازید ؟
یکی ازدلایلی که باعث شد چند شاخه ای کاربکنم این بود که خیلی وقت ها یک پیچ دو سو را نمی توانیم با یک پیچ گوشتی چهارسو بازکنیم و مجبوریم که ابزار خودش را برداریم .درتولیدآثارهنری هم این اتفاق می افتد.از آنجا که همیشه دوست داشتم زمانی اگر ایده ای به ذهنم می رسد را با ابزارخود آن ایده بسازمش و تولید و تعمیرش کنم . معمولا این شکلی نگاه می کردم و سعی می کردم که از ابزاردرست درجعبه ابزارم استفاده کنم . به همین خاطر، تلاش کردم که ابزارهایم را تکمیل و به روز کنم و کاملا کاربردی و قابل استفاده باشند.کارکرد هرکدام شان هم براساس سوژه و موقعیت شان متفاوت است .کاری که دوربین عکاسی می کند، نقاشی نمی تواند بکند و کاری که فیلم می تواند بکند، دوربین عکاسی نمی تواند انجام دهد.هر ابزاری کارکرد خودش رادارد ؛ موسیقی کار خودش را می کند و نقاشی و ... هم همین طور. تنها کاری که هنرمند بایدانجام دهد این است که با آن ابزارکار کند و با شیوه نتیجه گیری و خروجی گرفتن ازآن ابزار غریبه نباشد.
به نظرشما اثرهنری چقدرباید متکی به فرم و ایده باشد و چقدردرخدمت ارائه محتوا ؟
به نطرم فرم و ایده عواملی هستند که می توانند محتوا را بسازند و آن را تشکیل بدهند. درواقع ، یک مجموعه ای در کنارهمدیگر هستندکه قرار می گیرند و باعث می شوند که یک اثرهنری قابل ارائه ، توصیف و نقد می شود.
آیا قائل به ارجحیت و اهمیت یکی ازاین بحث ها بر دیگری هستید ؟ دیگراینکه فرم و محتوا درکارتون ازلحاظ همنشینی ، باید چه روابط و مناسباتی باهم داشته باشند؟ چه ایده آل و تصوری ازهمنشینی، همگرایی وهم افزائی این دو مقوله درجهت خلق آثاری ازهرنظربدیع و ارزشمند متصورهستید ؟
به نظرم مکمل هم اند و همسو باهم کار را پیش می برند و این فرم است که درگام اول مسیرمخاطب را جهت رسیدن به نتیجه محتوا مشخص می کند.
بهترین کاریکاتوریست خارجی ازنظرشما کیست؟
شاید برای تان خنده دارباشد که خیلی زمان پیدا نکردم خارجی ها را ببینم و بشناسم.من رفرنس های داخلی داشته ام و مراجع داخلی برایم کافی و جذاب بوده اند.درواقع، به خاطرچندشاخه ای بودن فعالیتم، وقت نمی کردم دربخش مطالعه آثا، خیلی گسترده تر فعالیت بکنم. بنابراین، ترجیح می دهم بین هنرمندان داخلی گزینه های مورد نظرم را انتخاب و معرفی بکنم. کارهای حسین صافی، افشین سبوکی ، بزرگمهرحسین پور و کامبیزدرمبخش به لحاط تکنیکال برایم جذاب و الهام بخش بوده اند.
بهترین فیلمی که دیدهاید؟
من فیلم خیلی کم می بینم چون تلویزیون مان درمنزل توسط بچه ها اشغال می شود و اکثرا انیمیشن و کارتون می بینند.بنا براین ، بیشترکارتون و انیمیشن می بینم تا فیلم. ازآخرین ها هیرو ، مانا و کوت ( غارنشین ها) را دوست داشتم.
بهترین بازیگرایرانی و خارجی موردنظرشما چه کسانی هستند ؟
به بازی«پیمان معادی»علاقمندهستم.
بهترین کتابی که خواندهاید چه بود؟
بیشترشعرمی خوانم و آثارسعدی ، بخصوص قصایدش را دوست دارم.
با کدام یک ازهنرمندان ایرانی بیشتردرارتباط هستید؟
اصولا آدم مرتبطی نیستم تا با هنرمندان مختلفی ارتباطات زیادی داشته باشم و ارتباطاتم نیزبیشترکاری است .گاهگاهی با« جمال رحمتی » و با بچه های مستندساز ازجمله « مهدی شاه محمدی » و « مهرداد اسکوئی » درارتباطم.
نظرشما درباره سایت ایران کارتون چیست؟
زمانی که با تیم « حمیدبهرامی » آشنا شدم، ایران کارتون اولین سایتی بود که توانستم درآن مراجع طنز را ببینم و آثاری که درگالری ها بود را تورق کنم و لذت ببرم و ارتباط خوبی هم ازآنها گرفتم. ازسال 1389 که یواش یواش داشتم وارد مقوله تصویرسازی می شدم ، برایم جذابتر شد.
صحبت خاصی دارید ؟
خوشحالم که من را از خانواده کارتونیست ها می بینید. خودم را نه جزو نقاش ها می دانم ، نه مجسمه سازها و نه تصویرگرها. درواقع ، تلاش نمی کنم برای کاری که انجام می دهم اسم بگذارم.وقتی دلم کاری را می خواهد، انجامش می دهم.می سازم، می کشم و یا تولیدش می کنم و دنبال اسم گذاشتن رویش نیستم. هرجایی هم که فضایی برای ارائه کاری که تولید کرده ام مهیا می شود، ارائه می کنم .حالا درقالب چاپ درمطبوعات باشد یا قاب تصویردرتلویزیون و یا درقالب جشنواره یا هر فضای دیگری.خوشحالم که فقط کارها طوری پیش رفته که جزو خانواده کارتونیست ها هم محسوب شده ام.
ما هم ممنونیم از وقتی که در اختیار ایران کارتون گذاشتید.