حسین توفیق یکی از بازماندگان خاندان پرافتخار توفیق در مطبوعات ایران بود که دیروز رخ در نقاب خاک کشید. به گزارش ایران آنلاین، حسین توفیق نام پدر و بنیانگذار این نشریه پرآوازه را برخود داشت و بعد از درگذشت پدر به اتفاق دو برادرش، عباس و حسن توفیق سکان مدیریت این نشریه پرنفوذ را تا سال ۱۳۵۰ و توقیف آن توسط هویدا در دست گرفت
گزارش ایران آنلاین و تاریخ ایرانی را در پی می خوانید:
سرگذشت توفیق و خاندان پرافتخار آن
توفیق، هفتهنامه فکاهی و سیاسی که محمدعلی جمالزاده آن را در حکم آئینهای دانسته که در آن چهره عامیانه معشوقهاش (زبان فارسی) را میبیند و نشریهای که پس از نیم قرن فعالیت از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۵۰ هجری شمسی در آن زمان به دستور هویدا نخست وزیر وقت توقیف و چند ماه بعد امتیاز آن لغو و چاپخانه آن تعطیل شد، پس از چهل سال و این بار به شکل مجموعهای کم نظیرتحت عنوان «دفترهنر، ویژه توفیق» به همت بیژن اسدی پور، طراح و طنزنویس ساکن شمال کالیفرنیا همزمان با نوروز منتشر شد.
توفیق، نشریه فکاهی که با شعارطنزآمیز «بخند تا دنیا به ریشت نخندد» پای گرفت و از پس از آغاز دوران آزادی مطبوعات در دهه ١٣٢٠ تبدیل به یکی از منتقدین دستگاه حاکمیت شد این بار موضوع بیستمین شماره «دفترهنر» نشریه مستقلی است که هرسال با یک موضوع خاص در رابطه با هنر و هنروران ایرانی منتشر میشود و در آن نگاهی پژوهشگرانه و چندجانبه به افراد و مسائل شده و علاوه برآن هربار شرح احوال، گزیده ای از طرحها و کاریکاتورها، عکسهایی هرگز دیده نشده از آلبومهایی خصوصی و مقالات منحصر به فردی که به صورت اختصاصی برای دفتر هنر تهیه شده است در آن گنجانده میشود.
این بار”بیژن اسدی پور” که خود درنوجوانی از طنزپردازان توفیق بوده است، به یاد نویسندگان هم دوره خود از جمله عمران صلاحی و پرویز شاپور، دست به پژوهشی گسترده و به نهایت تخصصی در گردآوری مجموعهای کم نظیر زده است. تخصصی به این دلیل که او به عنوان جوانترین بازمانده جمع نویسندگان توفیق با جزئیات کار یکایک همکاران خود تا حدود زیادی آشنایی دارد، طنز و شیوههای مختلف آن و سبک کار این پایهگذاران طنز مطبوعاتی و همکاران پیشکسوت خود در “توفیق” را میشناسد. او پیش از این نیز ویژهنامه طنز دفتر هنر را عرضه کرده است و با عمران صلاحی در کار نوشتن کتاب “طنزآوران امروز ایران” همکاری داشته است: «از تصادف روزگار در آن موقعها هیئت تحریریه توفیق در چاپخانه “رنگین” یک اطاق داشت و مجله هم همانجا چاپ میشد. توی این اطاق یک میزکار بزرگ دستجمعی بود که من هم پشت گوشهای از آن مینشستم. برخی از بچهها میزهای کوچک داشتند. روبروی من “عمران صلاحی” مینشست و “مرتضی فرجیان” و گوشه پنجره هم “حسین توفیق” و روبروی او هم “کیومرث صابری” بود که بعدها مجله “گلآقا” را منتشر میکرد. یکی از کشوهای این میز را به من دادند. کنار من “پرویز شاپور” بود که دوستی ما از همانجا شکل گرفت.»
با این همه کار تدارک و تهیه شماره «دفترهنر ویژه توفیق» بیش از بیست سال پیش با همفکری بیژن اسدی پور و حسین توفیق که برای سفری کوتاه به نیویورک آمده بود آغاز و سپس با کمک و یاری دیگر برادران توفیق، حسن، حسین و عباس توفیق امکان پذیر شد. بیژن اسدی پور به صدای آمریکا میگوید: «برای انجام دادن این شماره از دفترهنر در طول راه کمک بسیاری از عزیزان را داشتهام. محبت و حمایت معنوی برادران توفیق در ایران اگرچه از راه دور- با من بود و مازیار توفیق (نوه محمد علی توفیق) محبت کرده در چند نوبت برایم عکس و شعر و غیره فرستادند.»
اسدی پور که به عنوان جوانترین بازمانده اعضای هیئت تحریریه توفیق دهه چهل، به تازگی به دیدار “نورالله خرازی”(سبزه قبا) سالمندترین طنزنویس بازمانده از دوره اول توفیق در شهر سانتا باربارا در شمال لس آنجلس رفت تا از اطلاعات این نویسنده قدیمی در تهیه بخشی از «دفتر هنر ویژه توفیق» استفاده کند و عکس یادگاری هم با او برداشته میگوید: «بدون کمک همه این عزیزان این کار نمیتوانست شکل بگیرد. تدارک این شماره این خوشحالی را به من میدهد که میتوانم از این طریق یاد کسانی را تازه کنم که با همه گرفتاریها و فشارها و محدودیتها همواره خواهان نیکبختی و خوشحالی مردم ایران بوده اند. یاد حسین توفیق پایهگذار روزنامه و برادران توفیق، حسن، حسین وعباس، پرویز شاپور، عمران صلاحی، محمد اجتهادی، صادق تفکری، پرویز خطیبی، ابولقاسم حالت، کریم فکور، محمد امین محمدی، مرتضی فرجیان، کیومرث صابری فومنی، غلامرضا روحانی، عباس فرات، محمد علی افراشته، ابوتراب جلی، کامبیز درم بخش و بسیاری افراد دیگرکه به تفسیر در ویژه نامه امسال با نامهای مستعار و توفیقی خود گنجانده شدهاند.» هرچند این فهرست در نشریه براساس تاریخ همکاری این طنزنویسان تهیه نشده و بلکه کسانی که بیژن اسدی پور با آنها حشرو نشر داشته است ارجحیت یافتهاند.
حسین توفیق بنیان گذار، صاحب امتیاز و اولین مدیر توفیق در سال ۱۳۰۱ شمسی موفق به گرفتن امتیاز این نشریه شد. او در ۲۹ بهمن ۱۳۱۸ شمسی، پس از سپردن اداره مجله به تنها فرزندش محمدعلی توفیق، درگذشت. در این رابطه نیز چون بخشهای تاریخی دیگر درمجموعه «دفتر هنر ویژه توفیق» مقالات و اسنادی همراه با عکسهای انحصاری و تفصیلات آن آورده شده و علاوه بر این در لابلای صفحات متعدد این دو سال نامه، عکسهای چهاررنگ بیش از ۴٨ روی جلد برگزیده توفیق به چاپ رسیده است.
در دفتر هنر ویژه توفیق خواننده شاهد روند سه دوره ناپیوسته روزنامه توفیق است که دوره نخست آن با مرگ حسین توفیق شاعر و روزنامهنگار به پایان میرسد. توفیق تا این زمان نشریهای جدی محسوب میشد و در مورد مسائل دینی، اخلاقی، ادبی و گاه نیز فکاهی مطالبی در آن چاپ میشد. از اواسط سال پنجم چاپ و انتشار، این نشریه، با کسب امتیاز چاپ کاریکاتور در آن، بیشتر جنبه فکاهی گرفت و پس از مدتی کاملا ادبی شد. طی شش سال فعالیت ادبی، مطالب توفیق منظوم بود. در صفحه نخست، ستون ثابتی با عنوان «شادروان فتحعلی خان صبا»، مشتمل بر اشعار او آثارمنظوم حسین توفیق چاپ میشد. این صفحه هم چنین محل برگزاری یک مسابقه ادبی نیز به شمار میرفت.
از اوایل ۱۳۱۷ شمسی، توفیق دوباره به صورت یک نشریه فکاهی درآمد و مساله ازدواج و تشویق جوانان به انجام آن و کمی بعد، شوخی با بقال و عطار و گرانفروش از مضامین اصلی آن بود.
همزمان شدن نخستین دوره انتشار توفیق با حاکمیت رضاشاه، سبب شد که مطالب این نشریه با سانسور همراه شود، اما در دورههای بعد این مشکل وجود نداشت. توفیق در این دوره بیشتر به مسائل اخلاقی و اجتماعی میپرداخت و ازین رو بدون وقفه منتشر میشد.
دوره دوم پس از مرگ حسین توفیق، با مدیریت فرزندش، محمدعلی توفیق، آغاز شد و تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ادامه یافت. این دوره خصوصاً پس از شهریور ۱۳۳۰، با حاکمیت فضای باز سیاسی و رهایی مطبوعات از اختناق همراه بود، خواه ناخواه، مطالب توفیق هم مانند اغلب جراید آن دوران بیشتر به سوی سیاست و نقدهای اجتماعی کشیده شد که بیشتر صورت فکاهی داشتند. بیثباتی سیاسی، به سبب ناپایداری دولتها، دستمایه اصلی توفیق برای انتقاد روزافزون از دستگاه حاکمیت بود که به توقیفهای مکرر این نشریه انجامید. دلایل توقیف متعدد بود، از جمله در اسناد سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ شمسی آمده است که فرمانداری نظامی، مندرجات نشریه توفیق را خلاف مصالح کشور و سیاست دولت تشخیص داده و دستور توقیف آن را به شهربانی کل کشور صادر کرده است. موضوع اصلی توفیق انتقاد از عملکرد نخست وزیران بود و برای آنان نامهای طنزآمیزی میساخت. انتقادهای طنزآمیز مداوم از عبدالحسین هژیر، نخست وزیر ایران درسال ۱۳۲۷شمسی، توقیف دو هفتهای توفیق را درپی داشت که در این فاصله، روزنامه دیگری به نام “دنیای امروز” با مدیریت حسین فرشید به جای آن منتشر شد. دو نشریه دیگر به نام “نوروز ایران” به مدیریت ع . نوروزی و “مستحکم” به مدیریت اسدالله زکیزاده شبستری نیز با درج عبارت «توفیق توقیف است» در پیشانی نشریه، پیام توفیق را انتقال میدادند.
در مواقع توقیف، پرچم توفیق در دفتر توفیق و برخی از نمایندگان فروش در شهرستانها به صورت نیمه افراشته در میآمد. خط مشی توفیق در دهه ۱۳۲۰ شمسی ضد استعماری بود که این مسئله در سالهای بعد نیز ادامه یافت. این جهت گیری، توفیق را جزو جراید چپ قرار داده بود. در سال ۱۳۲۹ شمسی و دوران نخست وزیری رزمآرا، در فهرست شهربانی کل کشور، توفیق در جرگه جراید متمایل به چپ قرار داشت که دولت درصدد جلوگیری از انتشار آنها بود. توفیق در سالهای اوج گیری جنبش ملی شدن صنعت نفت، ضمن حمایت از ملی شدن نفت و شیلات، همچنان از دولتهای وقت انتقاد میکرد. توفیق از درگیری با دربار پرهیز میکرد، ولی در بحبوحه وقایعی که به کودتای مرداد ۱۳۳۲ انجامید، در مقالهای با عنوان «فتنه روسیاه»، با تندی از شاه انتقاد کرد. محمدعلی توفیق به سبب این تندروی مغضوب گردید و دفتر روزنامه توفیق و خانهاش تاراج شد و خودش به قلعه “فلک الافلاک” در خرم آباد و جزیره خارک تبعید گردید و پس از یک سال آزاد شد مشروط بر آنکه فعالیت سیاسی نکند. پس از کودتا فهرست جرایدی که اجازه فعالیت داشتند، منتشر شد ولی نام مجله توفیق در آن نبود. به این ترتیب انتشار توفیق تا پایان سال ۱۳۳۶ شمسی، به مدت چهار سال و هفت ماه متوقف شد.
دوره سوم توفیق از اسفند ۱۳۳۶ با مدیریت حسن توفیق و همکاری برادرانش، حسین و عباس، نوههای خواهری حسین توفیق، آغاز شد و تا ۱۳۵۰ شمسی ادامه یافت. در این دوره ظاهر نشریه تغییراتی کرد، از جمله جلدش رنگی و صفحاتش به تدریج بیشتر شد. سرمقاله شماره نخست دوره سوم، حکایت از وضع جدیدی داشت و به خواننده میفهماند که به سبب محدودیتهایی قادر به درج هر مطلبی نیست. همچنین درج عبارت «توفیق روزنامهای است ملی و مستقل که به هیچ حزب و دسته و جمعیتی بستگی ندارد» و «ارگان رسمی حزب خران» در پشت جلد، وابسته نبودن توفیق به گروههای سیاسی را یادآور میشد تا محدودیتهای گذشته تکرار نشود. شماره نخست با استقبال مردم مواجه شد به طوری که سهمیه شهرستانها ناچار در تهران توزیع گردید. در شماره نخست، به جای اسم اصلی نشریه، عنوان “روزنامه فکاهی” آمد، زیرا هفته نامه توفیق همچنان توقیف بود و بعدها با موافقت محمدعلی توفیق، امتیاز توفیق به حسن توفیق واگذار شد. توفیق در دهههای سی و چهل شمسی با مضامین سیاسی و اجتماعی، رونقی برابر با دهه ۱۳۲۰ شمسی را یافت. سرمقالهها با امضای «کاکاتوفیق» و دیگر مطالب آن با انتقادی طنزآمیز به اوضاع اجتماعی چون گرانی و بیکاری و عملکرد شهرداری و شرکت اتوبوسرانی واحد و اینگونه مطالب میپرداخت. شخصیتهای اصلی توفیق، کاکاتوفیق، گشنیزخانم (عیال کاکا)، ممولی (میمون کاکا) و (ملت) بود. مضمون سیاسی کاریکاتورهای روی جلد، غالباً به قلم حسن توفیق و ناصر پاکشیر، متوجه دولت (خصوصاً شخص نخست وزیر و وزرا و وکلا) یا سیاستهای آمریکا و انگلیس و اسراییل بود. مشی سیاسی توفیق در این دوره حمایت از ملل محروم بود، چنانکه هنگام جنگ در ویتنام با مطالب و کاریکاتورهای ضد آمریکایی از مردم ویتنام پشتیبانی میکرد. همچنین نشر مطالب ضد اسراییلی خصوصاً هنگام جنگ اعراب و اسراییل، در حالی صورت میگرفت که دولت ایران از حامیان اصلی اسراییل بود. از موضوعهای همیشگی توفیق، ارائه چهره نادان و عقب افتاده از نمایندگان مجلس بود که مجلس را نهادی سخیف معرفی میکرد. نخست وزیران نیز از دستمایههای اصلی کاریکاتورهای توفیق بودند.
از همکاران توفیق که بیشتر آنان با نام مستعار فعالیت میکردند، میتوان به این افراد اشاره کرد: رضا ابهری (کبوتر قاصد)، غلامرضا کیانی (اجل معلق )، پرویز نامدار (اردک میرزا)، عباس فرات (ابن جنی)، پرویز خطیبی (دارکوب)، محمد امین محمدی (طوطی)، حسین حسینی (خروس اخته)، عمران صلاحی (بچه جوادیه، زرشک، ابوطیاره)، کیومرث صابری فومنی و پروین کرمانی. ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، یوسف خسروپور، حسین فرزام بهبودی و حسین توفیق نیز در دورههای مختلف سردبیر توفیق بودند.
توفیق در دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا، انتقادهای طنزآمیز خود را متوجه او و دولتش کرد. هویدا نیز درصدد برآمد که نشریه فکاهی دیگری را که بتواند خود بر آن نظارت داشته باشد، در مقابل توفیق علم کند. از این رو، امتیاز مجله فکاهی کاریکاتور را به محسن دولو کاریکاتوریست معروف واگذار کرد و تعدادی از طنزنویسان توفیق در آن مجله مشغول به کار شدند.
توفیق همچنان موفق بود تا اینکه در تیرماه ۱۳۵۰ به دستور هویدا برای همیشه بسته شد، هرچند مقامات دولتی سند و مدرکی دال بر تعطیلی توفیق به جا نگذاشتهاند، ولی مسئولان توفیق برای دستیابی به اسناد توقیف، نامههایی به شهربانیهای کشور فرستادند. پاسخ شهربانیها به همراه تعدادی صورت مجلس، حاکی از توقیف نشریه توفیق از سوی دولت به علت اهانت به نخست وزیر بود.
گفته میشود تعطیلی توفیق به دستور مستقیم شاه بود و آن نیز به علت خشم شاه از کاریکاتوری بود که ایران را به شکل گورستانی از اشباح ترسیم کرده بود. هر چند اهمیت توفیق چنان بود که هویدا بدون اجازه شاه، آن را توقیف نمیکرد ولی در حقیقت، علت اصلی تعطیلی توفیق، همسو نبودن شیوه آن با سیاستهای حکومتی و انتقادهای روزافزون از دستگاه حاکم بود.
در مهر ماه ۱۳۵۱ با استناد به تبصره دو، ماده پنج قانون مطبوعات، که تصریح میکرد اگر روزنامهای تا یک سال منتشر نشود امتیازش لغو میشود، امتیاز توفیق لغو شد و چاپخانه آن نیز تعطیل گردید.
توفیق در ضمن فعالیت مطبوعاتیش چهارده نوع کتاب، از جمله توفیق فکاهی ماهانه و سالنامه فکاهی توفیق و آلبوم توفیق، را نیز منتشر میکرد. فرهنگ توفیق نیز که کتابی است حاوی بیش از چهار هزار واژه فکاهی، از جمله انتشارات آن بود.
در دوران صدارت امیر عباس هویدا اما این فضا اندکی گشوده شد و هفتهنامه «توفیق» این توفیق را پبدا کرد که کاریکاتورهایی از نخستوزیر منتشر کند. حسین توفیق در مصاحبه یاد شده میگوید:
«هویدا در اوایل کار، هر هفته به توفیق تلفن میکرد و از چاپ کاریکاتورهایش تشکر میکرد. حدود دو سال که گذشت، هویدا هم به انتقادات حساس شد و سانسور توفیق را تشدید کرد. مثلاً وقتی هویدا به هندوستان میرفت، در فرودگاه گفت که به قصد خدمت به مردم ایران، به هندوستان میرود. ما کاریکاتوری کشیدیم و نوشتیم: “بزرگترین خدمت به مردم ایران این است که بشوی نخستوزیر هندوستان!” هر هفته هنگام چاپ توفیق، ساعت سه – چهار صبح مأموران سانسور با نردبان وارد چاپخانه میشدند و صفحات توفیق زیر چاپ را میدیدند و سانسور میکردند.»
همزمان با تشکیل حزب رستاخیز در دوران پادشاهی محمد رضا پهلوی و اجباری شدن عضویت در تنها حزب ایران در آن زمان، توفیق دست به ابتکار تازهای زد و اعلام کرد که تنها «ارگان رسمی حزب خران» است.