رندال انوس، کارتونیست شصت و پنج سالهای است که عمرش را در نقش زدن انواع و اقسام کارتونها و طراحی برای تلویزیون و انواع سایتها و مجلات و روزنامهها گذرانده است. او برای نشریاتی مثل «نیویورکتایمز»، «نشناللمپون»، «تایم»، «رولینگاستونز» و خیلیهای دیگر طراحی کرده است. وی در کارتونی تازه با نقش زدن کاری بهظاهر ساده و سطحی در سایت خبری «پولتیککارتون» به چالشی جدید بین فهم مخاطب و استفاده از عناصر تصویری روی آورده است. امیرمنصور رحیمیان در شهرآرانیوز به این مبحث با تحلیل اثری از این هنرمند پرداخته است که می خوانید:
« کم پیش میآید که آدم بخواهد یک مطلب پیچیده را به زبان استعاره و با کمک نشانهها و علایم به دیگران، حالی بکند. سختترین قسمت کار، تازه از جایی شروع میشود که مقصود از آن حرف، دقیقا همان چیزی هم نباشد که گفتهای. وقتی آدم با کلمات بدون تعارف و صریح نمیتواند یک مطلب را برای بقیه توضیح بدهد، چطورتوقع داریم با کمک نشانهها و استعارهها آن چیز را توضیح بدهد؟ ولی ما از کارتونیستها انتظار داریم که منظورشان و هدف نهاییشان از چیزی را که میگویند، برایمان در یک یا دو طرح توضیح بدهند. جالب اینجاست که آنها هم میتوانند این کار را انجام بدهند. انگارکسی بالای سرشان ایستاده باشد و ناچارشان بکند که قبل از ترسیم یک کارتون، منظور آن را برای او توضیح بدهند. این قضیه بین کارتونیستهای مطبوعاتی مقداری شیوع بیشتری دارد.
اسم این گزاره را نمیخواستم بگذارم خودآزاری، ولی هرقدر فکر کردم، چیز دیگری به ذهنم خطور نکرد. این اصرار به چالشی هر روزه و هر هفته، معلوم نیست از کدام چشمه آب میخورد. غیر از این است که آنها خودآزار هستند یا از چالش خوششان میآید؟ من فکر میکنم هردو پاسخ میتواند صحیح باشد، ولی از این نکته نمیتوان عبور کرد که زبان آنها کمکم در طول زمان و با تمرین زیاد تغییر پیدا کرده است. دیگر برای شان سخت است دربرابر نشانهها بیتوجه باشند و استعارهها برایشان جذابیتی نداشته باشد؛ بهخصوص که شصتوپنجساله باشند و بیشترازنیمقرن نیز دنبال اینطورچیزها بوده باشند.
رندال انوس، کارتونیست شصتوپنج سالهای است که عمرش را در نقش زدن انواعواقسام کارتونها و طراحی برای تلویزیون و انواع سایتها و مجلات و روزنامهها گذرانده است.او برای نشریاتی مثل «نیویورکتایمز»، «نشناللمپون»، «تایم»، «رولینگاستونز» و خیلیهای دیگر طراحی کرده است. ضمن اینکه برای شبکههای تلویزیونی مختلفی مثل «انبیسی» و مجلههای مد و کمیکاستریپ (داستان مصور)های زیادی هم کار کرده است. انوس باتجربه و کارآزموده، اینبار با نقش زدن کاری بهظاهر ساده و سطحی در سایت خبری «پولتیککارتون» به چالشی جدید بین فهم مخاطب و استفاده از عناصر تصویری روی آورده است. او در اثر پیشرو، مرد میانسالی را در مواجهه با دختربچهای عاصی کشیده است. دختربچهای که خسته از بایدها و نبایدها، ماسکی را به نشان اعتراض آویخته است به دستش و دارد با عصبانیت از مرد میانسال میپرسد: «پدربزرگ! تو هم وقتی همسن من بودی، از پوشیدن ماسک متنفر بودی؟»
رندال با یک اثر بهظاهر شیرین با دو شخصیت و بدون هیچ عنصر اضافی و با یک دیالوگ ساده، که خیلی بین بچهها و پدربزرگ و مادربزرگ های شان رایج است، مخاطب را به آیندهای محتمل میبرد؛ آیندهای ترسناک که در آن، پدربزرگها هم از کودکی، ماسک میزدهاند و این رسم را به نوههای شان انتقال دادهاند؛ آیندهای که در آن بشر همچنان درگیر کرونا خواهد بود و به همین راحتی از دام مرگبار این بیماری منحوس، رها نخواهدشد. کارتونیست در عملی از پیش تعیینشده، چشمهای مرد را در پشت شیشههای عینک نکشیده است؛ چشمهایی که میتوانستند هر حالتی داشته باشند و فکر مخاطب را جهت بدهند.
او پدربزرگ تا اندازهای جوان را خمیده تصویر کرده است که بدون چشم و مستأصل، به اعتراض نوه عصبانیاش گوش میدهد. پشت پدربزرگ برخلاف دیگر عناصر تصویر، رنگ زده و آن را کمی پررنگ کرده است. گویی جای این قوس بر کمر مرد، اشتباه بوده است و کارتونیست سعی کرده است با رنگ به ما این نکته را بفهماند. تمام اینها از شوکی که نه به پدربزرگ تصویر، که به مخاطب وارد میشود، حکایت دارد؛ سوالی که ما بهعنوان مخاطب این اثر نمیدانیم چطور پاسخش بدهیم؛ سوالی بنیادین از تمام انسانهای آینده.»