728 x 90

ماجرای امضای بهرام عظیمی

ماجرای امضای بهرام عظیمی
ماجرای امضای بهرام عظیمی

سال هزار و سیصد و شصت و یک وقتی شانزده ساله بودم و در هنرستان اتومکانیک می خوندم در یکی از کتابهای دوست عزیزم مهران یوسفی برای اولین بار این امضا روروی یک از ورق هاش کشیدم(نوشتم! یا امضا کردم) و زیر امضا نوشتم: ««سلام مهران جان، من این افتخار رو بهت میدم که اولین بار این امضا رو برای تو میکنم، در آینده من هنرمند بزرگی خواهم شد و بسیار پولدار و تو یک آدم بدبخت خواهی شد، وقتی بزرگ شدیم و زن و بچه دار شدیم و تو احساس کردی که خیلی بدبختی و از فلاکت خواستی خودکشی کنی به یاد این کتاب و امضای من بیوفت و این امضا رو ببر به قیمت زیادی بفروش و از بدبختی خودت رو نجات بده!»»
 حالا سی و هشت سال از این ماجرا میگذره، مهران حمال یک انسان مهندس و موفق و پولداره و من در این سالها تا بحال چند بار ازش پول قرض گرفتم و دفعه آخرم پیچوندم و پولشو پس نداد اونم از بس پولداره اصلا یادش نیست که پول به من داده!
الان در بیست و‌چهارم خرداد نودو نه ،فقط چهار برتری نسبت به مهندس مهران دارم یکی اینکه سه سانت قدم ازش بلندتره، دوم اینکه اون موهای سرش ریخته(می گن کچلی مد شد)، سوم سایز پاش بزرگه و کفش خیلی سخت گیرش میاد و چهارم اینکه هفته ایی دوسه روز برای پرخوری دل درد میگیره
 خدارو شکر

پی نوشت:
۱-این مطلب از اینستاگرام آقای بهرام عظیمی گرفته شده است، برای دیدن این صفحه اینجا را کلیک کنید.

۲-صفحه اینستاگرام آقای عظیمی طرفداران زیادی دارد و بطور قطع آقای مهندس مهران از این طریق مطلع می شودو دنبال پولش خواهد آمد، اگر اتفاق دیگری نیفتد!

 

جدیدترین اخبار

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر