احسان گنجی، کارتونیست مطرح، یادداشتی به بهانه مرگ مسعود مهرابی و گرامیداشت یاد وی در روزنامه همدلی به تاریخ ۱۱شهریور ۹۹ نوشته است که در آن به سابقه فعالیتهای هنری این هنرمند به عنوان یک کاریکاتوریست و قبل از آنکه در حوزه سینما قلم بزند، پرداخته است که می خوانید:
« مسعود مهرابی متولد 1333 تهران، از نسل اول کاریکاتوریستهای ایرانی و روزنامهنگار باسابقه در حوزه طنز و کاریکاتور و البته سینما بود. از آنجا که پس از انقلاب، به مرور عمده فعالیتهای وی در مطبوعات، بر فیلم و سینما متمرکز شد، شناخت عمدهای که از فعالیتهای او در جامعه مطبوعاتی و هنری کشور وجود دارد، مربوط به همین حوزه است. این یادداشت مهرابی از آن دسته کاریکاتوریستهای روشنفکر بود که میکوشید با استفاده از ظرفیت بصری انتقال پیام، با بیانی که جهانی است طراحی کند و به سبک تصویرگران روشنفکر اروپای شرق با مخاطب ارتباط بگیرد. در کارهای او به ندرت کلمات وارد میشوند و روش کارش تفاوت محسوسی با روش کار معمول کاریکاتورهایستهای مطبوعاتی آن دوران از جمله هنرمندان هفتهنامه توفیق و پس از آن گلآقا داشت.
او همچون دیگر کاریکاتوریستهای آن دوران، کاریکاتور کشیدن را با پیروی از سبک هنرمندان اروپایی، شروع کرد و به خاطر همین تبعیت از کاریکاتوریستهای موفق اروپا و جهان، معمولاً در تکنیک، تثبیت پیدا نکرد و در دورههای مختلف همواره گرافیک و فرم ارائه کارهایش دچار تغییر میشد. او نسبت به کاریکاتوریستهای باسابقهتر از خود، همچون درمبخش و محصص و پس از آنها عربانی، در مطبوعات حضور کمرنگتری داشت و در عوض میل به کاریکاتورهای نمایشگاهی و فستیوالی در فعالیتهای او بیش از دیگران بود.
مسعود مهرابی غیر از آنکه قبل و بعد از انقلاب، بارها اقدام به برگزاری نمایشگاه از کارهای خود کرده بود، در برپایی نمایشگاههای مشترک با هنرمندان دیگر، یا برگزاری نمایشگاه از آثار کاریکاتوریستهای خارجی نیز همکاری داشت. آنگونه که خودش میگفت او نخستین کسی بود که با کارهای ناجیالعلی کاریکاتوریست فلسطینی آشنا شدهبود و با برگزاری یک نمایشگاه از آثار ناجیالعلی، برای نخستین بار او را به جامعه هنری ایران شناسانده بود.
او که در دهه اول پس از انقلاب، انتشار مجلهای تخصصی در حوزه سینما را آغاز کردهبود، در میانه دهه شصت با خلق تعدادی کاریکاتور سینمایی و گردآوری کارهای سایر کاریکاتوریستهای جهان با موضوع سینما، کمکم تمرکز خود را به همان حوزه سینما متمایل کرد و پس از این دهه عملاً از کاریکاتور کناره گرفت. عمده تألیفات کارنامه او مربوط به سینماست اما تا قبل از کنارهگیری رسمی از کاریکاتور، در این رشته نیز تألیفاتی که در زمان خود مورد توجه بودند داشت. نردبانهایبیبام(۱۳۵۵)، کاریکاتورهایسیاه(۱۳۵۸)، دندان(۱۳۵۹)، و کاریکاتورهایسینمایی(۱۳۶۴) از مهمترین کتابهای کاریکاتوری او هستند.
صاحبامتیاز و مدیرمسئول مجله فیلم، که تا پایان عمر همچنان به کار انتشار همین مجله مشغول بود، اگرچه همچون دیگر کاریکاتوریستهای ایرانی پیش از خود از جمله درمبخش، محصص، عربانی و کاریکاتوریستهای همدوره خود از جمله علیزاده، عبدی و ... نتوانست صاحب مجموعهای یکدست و شناسنامهدار در زمینه کاریکاتور باشد، اما بدونشک بهخاطر نمایشگاههای اختصاصی و مشترک و نیز برقراری ارتباط با سایر کاریکاتوریستها بهخصوص کاریکاتوریستهای خارجی، در گذار تاریخی این هنر نوپا در ایران موثر بود و درکنار چهرههای برجستهای که نام آنها ذکر شد، بر نسلهای بعدی هنرمندان این رشته اثرگذار بود.»