728 x 90

شماره دوازدهم تک برگ هفتگی مجله ی کارتون منتشر شد

شماره دوازدهم تک برگ هفتگی مجله ی کارتون منتشر شد
شماره دوازدهم تک برگ هفتگی مجله ی کارتون منتشر شد

تک برگ هفتگی مجله ی کارتون - شماره دوازدهم / ستاره های سُربی

 

عباس ناصری / ظهور یک پدیده ی هفده ساله در "جام ملت های اروپا" امسال، با نام "لامین یامال"، من را بر آن داشت تا این نوشتار را روی کاغذ بیاورم، بازیکن هفده ساله ی اسپانیایی در حالی که هنوز محصل دبیرستان است، یک شبه به شهرتی جهانی می رسد، به ستاره ای در دنیای فوتبال تبدیل می شود، تمام مردم گوشه کنار دنیا حالا او را می شناسند، نام او بر سر زبانهاست و بسیار پیشنهادهای وسوسه انگیز از سوی باشگاه های جهان و حتی شرکت های تبلیغاتی به سوی او روانه می شود.

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد...ستاره ای که قرار است تا آخر عمر خود همچون ستارگان پیش از خود در شهرت و ثروت غوطه ور باشد، در کمتر یا بیشتر از سی سالگی بازنشست شود و بعد از ان دنیای جدید و شاید پر زرق و برق تری را در مربیگری سپری کند و درخشش و نور این ستارگان حتی بعد از مرگشان برقرار خواهد بود.

پیش از فوتبال اما ستاره سازی از صنعت سینما و فیلم آغاز شد، استقبال مردم از پدیده ی نوظهور سینما باعث رشد یک شبه ستاره های سرمایه سازی شد که قبل از ورود به سینما دنیای دیگری را همچون مردم عادی می گذراندند.

"مارلین مونرو" کودکی اش در یتیم خانه گذشت و در جنگ جهانی دوم کارگر یک کارخانه بود، ولی با فیلم های "به همان جوانی که حس می کنی" و "میمون بازی" در سالهای هزار و نهصد و پنجاه و یک و دو به شهرت جهانی رسید و ستاره سینما شد.

"سیلوستر استالونه" نظافت چی قفس شیرها بود که با فیلم "راکی" خوش درخشید و با "جان رامبو" شهرتش بیش از پیش جهانی شد و به یکی از پر درآمدترین ستارگان جهان تبدیل شد.

"بردپیت" کارگر فروشگاه های زنجیره ای بود و با حضور در سینما خوش درخشید و تا امروز از پول سازهای هالیوود است و نمونه های بسیاری دیگر در سینما و ورزش را می توان از این قیبل نام برد.

اما در مقابل بزرگانی در کارتون ظهور کردند  و تا آخر عمر کارتون هایی خلق کردند که به بهتر شدن زندگی و جهان کمک کرد، اما ستاره نشدند. شاید در ظاهر مخاطب زیادی همچون سینما و فوتبال آثار این بزرگان را دنبال نمی کرد و شاید رسانه ها و صاحبان سرمایه تمایلی به سرمایه گذاری و بُلد کردن این هنرمندان نداشتند.

در حالی که بارها و بارها شاهد بوده ایم که ستارگان سینما و ورزش بارها برای انتقال پیام خود از آثار این هنرمندان در صفحات مجازی خود بهره برده اند که در اکثر مواقع این آثار بدون نام هنرمند منتشر شده است.

در هنرهای تجسمی ستاره ها در طول تاریخ گمنام و در فقر زیسته اند و فقط تعداد انگشت شماری نقاش در سالهای آخر عمر خود به شهرت رسیده اند که می توان گفت نسبت به نوجوان هفده ساله، خیلی دیر است.

شاید نام "ونگوگ" و "پیکاسو" و چند اسم دیگر به گوش مردم جهان رسیده باشد، اما در بین مردم عادی حتی بعد از مرگ ستارگان بزرگ کارتون نامی از "کلودسر"، "توپور"، "سمپه"، "کینو"، "موردیلو"، "کوزوبوکین" ، "دراگستینف"، "کامبیز درم بخش" و ...یادی نمی شود.

هنرمندان کارتونیست با درخشش در یک یا صد جشنواره بزرگ باز هم ستاره نمی شوند و در طول حیات خود شاید همشهریان و همسایگان هم انها را نشناسند و تا زمان مرگ برای بقا باید خلق کنند و رقابت. اما در مثلا سینما و فوتبال این رویه کاملا برعکس است.

این در حالی است که دنیا قطعا بدون کارتون و کاریکاتور، دنیای سیاهی بود و این کارتونیستها هستند که با آثارشان مردم را مجبور می کنند به درد و رنج ها لبخند بزنند تا زندگی برایشان لطیف تر باشد. کارتون به دنیای سیاه و سفید ما رنگ داد، اما کارتونیست، خود تا انتها در سیاه و سفیدی زندگی زیست و گاها هنرمند از همه چیز بریده و در کنج عزلت به خلق کارتون برای تفکر و خیال و دنیای خود کفایت کند.

کارتون نتوانست در صنعت پولسازی به نوک قله برسد و یا باید گفت جامعه ی سرمایه داری حامی کارتون در راستای پدیده سازی نبود.

کارتون و کارتونیستها، نه ستاره که خورشید درخشانی بودند و هستند که نور کاذب ستاره های جهان سرمایه داری مانع دیده شدن آنها شده است.

ستاره های کارتون اگر چه پرفروغ هستند و روشن کننده ی راه زندگی، اما همچون ستاره های سربی در دنیای امروز فاقد نور مانده اند.

دنیا بدون کارتون و کارتونیست، بدون هنر، همان جهنمی است که وعده آن را داده اند.

من به سهم خودم از این ستاره های ابدی تشکر می کنم و امیدوارم با همفکری هم راهی برای دیده شدن این نور بیابیم...

 

 

جدیدترین اخبار

فراخوان

نمایش بیشتر

هنرمندان

نمایش بیشتر

گالری

نمایش بیشتر

ویدیو

نمایش بیشتر