امیرمنصور رحیمیان، کارتونیست و منتقد کارتون شهرآرانیوز، باتحلیل کارتونی از دیو گرانلوند، کارتونیست روزنامههای معتبر «نیویورکتایمز» و «شیکاگو تریبیون» که در باره ترامپ است، به مبحثطنز تصویری و تفاوت میان طنزپردازی، شوخطبعی و الکیخوش بودن پرداخته است که می خوانید :
«به کلمات طنزپردازی، شوخ طبعی و الکی خوش بودن دقت کنید. شاید معنی این کلمات نزدیک به هم به نظر برسد اما بین طنزپردازی و شوخ طبعی و الکی خوش بودن، تقریبا دریایی از تفاوت فاصله است. طنزپردازها همیشه خندان نیستند و گاهی با خشم و ناراحتی و به نشانه اعتراض، یک لطیفه درست میکنند. شوخ طبعها معمولا کمتر درمورد چیزهای مهم و اساسی اظهارنظر میکنند و الکی خوشها از کوچکترین اتفاقات برای خندیدن و خنداندن استفاده میکنند. این چیزها در ادبیات هم شکل خاص خودشان را دارند. طنز و هجو و هزل از همین دسته بندی میآیند، ولی یک نکته در همه این افراد و محصولات شان، یکسان است. لبخندی بعد از شنیدن شان روی صورت نقش میبندد. خنداندن آدم ها، درمیان مصیبتهایی که این روزها بر سر مردم جهان آوار شده است، سختترین کار ممکن است.
برای ساختن لطیفه درمورد موضوع، نیاز است تا هم مخاطب لطیفه و هم سازنده لطیفه، کاملا به آن اتفاق اشراف داشته باشند. کیفیت این خنده هم به شیوه شوخی بستگی دارد. به هرحال وجه مشترک همه این آدم ها، هوش سرشار و اطلاعات عمومی زیاد است. این قبیل افراد، با اتکا به ضریب هوشی زیادشان و اغراق و کم و زیاد کردن قسمتهایی از واقعیت، میتوانند از یک موضوع کاملا جدی، لطیفهای خنده دار بسازند. لطیفهای که هربار آدم آن را میشنود یا میبیند، به خنده بیفتد. فاخرترین نوع خندیدن و خنداندن، نوع طنز آن است. طنزی که میتواند نوشتاری (طنزنویسان)، گفتاری (گویندگان طنز که به صورت مستقیم با نویسندگان در ارتباط هستند) یا از نوع بصری آن (کارتونیستها و کاریکاتوریست ها) باشد.
اثر به شدت مفرح و خنده آور «دیو گرانلوند»، کارتونیست روزنامههای معتبر «نیویورک تایمز» و «شیکاگو تریبیون»، از این دسته است. کارتونی که میتواند نماد واقعی یک طنز تصویری موفق باشد. او باتوجه به اخبار چند روز اخیر، توانسته است ازبین آنها اتفاقی خنده آور را جلوی چشم مخاطب بگذارد.اتفاقی که دراصل چندان هم خنده آور به نظر نمیرسد؛ ژنرالی که در دوره ریاست جمهوری ترامپ، وزیر دفاع او بوده است، در افشاگری چند روز گذشته اش خبر داد که اگر جلوی ترامپ را نمیگرفت، او قصد حمله به چین و روسیه را داشت و وی پنهانی به چین درمورد این احتمال خبر داده است. خبری تکان دهنده و وحشتناک که درصورت تحققش، جهان به دست یک دیوانه به جنگی بزرگ و نابودی کشانده میشد.
گرانلوند باتوجه به این خبر، اثری را خلق میکند که مخاطب هروقت آن را ببیند، به خنده بیفتد و در پشت آن به فکر فرو برود که چطور میشد اگر این اتفاق میافتاد. او ترامپ را در اتاق بیضی شکل کاخ سفید، پشت میز کارش تصویر میکند. نگاه مخاطب در ابتدا روی صورت ترامپ و در مرکز اثر قرار میگیرد. کارتونیست، چهره او را مثل بچههای لوس و ننر درهم کشیده است که وسیلهای را با سه دکمه، بالا نگه داشته است و در همین حال دارد با تلفن به واحد تعمیر و نگهداری میگوید: «یکی از دکمه هام کار نمیکنه.» چشم بیننده بعد از دیدن صورت ترامپ به دو بالن مکالمه میافتد که در بالاتر از سر ترامپ قرار گرفته اند.
بعد بلافاصله نگاه در دایرهای چرخان و دقیقا در جهت عقربههای ساعت، به سمت راست و وسیلهای که رئیس جمهور سابق آمریکا درموردش صحبت میکند، کشیده میشود؛ دستگاهی با سه دکمه که یکی از دکمهها مربوط به درخواست کلوچه رژیمی است، یکی دیگر مربوط به درخواست ساندویچ بیگ مگ و آخرین دکمه هم مربوط به پرتاب موشکهای هسته ای. سیم دکمهای که دستور پرتاب را میدهد، با دست پاره شده است و شکایت رئیس جمهور هم مربوط به همان است. کسی که حتی در درخواستهای دیگرش هم به هیچ وجه معقولانه رفتار نمیکند؛ بچه نامعقول و چاقی که کلوچه را رژیمی مصرف میکند و درعین حال ساندویچ بیگ مگ هم سفارش میدهد.»