مورات احمتی، کارتونیست کوزوویی، در کارتونی، طنزپرداز را مثل بندبازی میبیند که بر فراز لبخندی بزرگ در حال آزمودن شانس خودش است. او در طنزی ترسیمی، نوع خنده از طنز را با لبخندی بزرگ و عمیق نشان میدهد. امیرمنصور رحیمیان، در شهرآرانیوز ضمن پرداختن مفصل به موضوع و هنر خنده با تمام جوانب ،نقطه قوت ها و شاخه های اصلی آن چون طنز، هزل و هجو و همین طور اشاره به شغلی با عنوان دلقک یا گریه که دردربار سلاطین بیانگر موضوعات جدی در قالب نکته های هوشمندانه طنز بوده اند، به تحلیل کارتون مورد نظراز مورات احمتی با گوشه چشمی به این قضایا پرداخته است که می خوانید:
« مورات احمتی، کارتونیست کوزوویی، در این کارتون، طنزپرداز را مثل بندبازی میبیند که بر فراز لبخندی بزرگ در حال آزمودن شانس خودش است. او در طنزی ترسیمی، نوع خنده از طنز را با لبخندی بزرگ و عمیق نشان میدهد. زاویه هنرمند در این اثر، از پایین تصویر است. جایی که لبخند در جلوی مخاطب قرار میگیرد و بندباز در بالای تصویر از زاویهای پایین به بالا کشیده شده است. انگار بندی که او رویش درحال راه رفتن است، دو طرف لبها را به بالا کشیده و باعث شده است این لبخند به وجود بیاید. درحقیقت هم این گونه است. در جهانی با این همه سختی و مسئله خرد و کلان برای گریه کردن، زحمت خنداندن آدمها بیشتر از گریاندن آنهاست.آنها باید چیزی را ببینند یا بشنوند یا حس کنند تا بخندند.
مورات احمتی ازسوی دیگر، طنزپردازها را هم فراموش نمیکند. بندبازی که برای راه رفتن روی همین طناب باریک احتیاج به کسانی دارد که درک زیادی از شوخی داشته باشند. او احتیاج این بندباز را به مخاطب در حدی میداند که اگر لبخندی وجود نداشته باشد، طنابی هم در کار نخواهد بود. طنزپرداز مثل بندبازی میشود که بدون بند و درحال سقوط است.»