سعید زراقی، هنرمند کارتونیست وتصویرساز، در مطلب ذیل به بیان نکاتی درخصوص معرفی تصویر سازی های پی نما پرداخته و به ریشه های این نوع تصویر سازی در فرهنگ ایرانی پرداخته و سپس چند نمونه اثر از این نوع تصویرسازی آورده است :
« این قالب هنری که در ایران به اسم «پی نما» معروف است را در کشورهای دیگر با مشابهتی گرافیکی به نامهایی همچون کامیک یا مانگا و یا بانددسینه شاهد هستیم؛ ولی آیا حقیقتاً این قالب هنری با تقلید مطلق از آن سوی مرزهای ایران ایجاد شده است؟ در پاسخ باید بگویم که خیر! چون ما در فرهنگ ملی-مذهبی خود پیشینههایی مشابه همچون پردهخوانیهای عاشورایی و یا نقاشیهای قهوخانهای و حتی نقش برجسته های تخت جمشید را داشتهایم.
این شکل و فرم از تصاویر متوالی و اغراق آمیز در ظاهر اولیه و نخست شباهت به تصویرسازیهای کتب و نشریات کودکانه دارد، لیکن باید جریان نگاه القاء شده به مخاطب چنین داستانهایی را وام گیرنده از هنر هفتم یا همان سینما دانست تا الزاماً ادبیات! زیرا داستانهای این نوع گرافیکی کاملا نزدیک به فیلمنامههای انیمیشن و یا سینما هستند و پنلهای تصاویر آن مانند استوری بورد، پرتحرک و پویا می باشند؛ در حالیکه حالتِ رواییِ داستانها و تصاویر کتابهای کودک و نوجوان، ساکن ایستا و ساکن هستند و نگاه زیبایی شناسانه در کتب تصویرگری و پی نما متفاوت است.
نکته دیگری که لازم می دانم بگویم این موضوع است که متاسفانه در ایران به علت عدم مدیریت فرهنگی مناسب، هیچگاه پی نما جایگاه مناسب و درخور شان و منزلت خود را نیافته و درد آورتر این است که عرض کنم این قالب هنریِ زیبا که ابزار فرهنگی مناسبی برای علاقمند کردنِ مخاطبِ کاهل بر مطالعه است،( با وجود این همه سابقه دیرینه در فرهنگ ملی-مذهبی)بعد سالها فرصت سوزیها و پس از نامدیریتیهای نابخردانه هنوز اول راه می باشد و در حال حاضر همچنان در مسیر مناسبی جهت صنعتی شدن و تاثیرگذاری بر روی مخاطب گروه سنی خاصِ خود ریل گذاری نشده است!
درحالیکه با دقت و دور اندیشی می شود با توجه به ذائقههای متفاوت، مخاطب سنجی نمود و انواع ژانرها مختلفی را همچون بستههای فرهنگی در سنین مخاطبین مناسب ایجاد و به فرهنگ عمومی تزریق کرد.»
درادامه نمونه هایی از تصویر سازی های پی نمای سعید رزاقی می آید: